دریافت تصویر در اندازه اصلی
حجم: 65 کیلوبایت
آیت الله جوادی آملی : دعای ابوحمزه ثمالی، دعائی است که وجود مبارک امام سجاد، زین العابدین سلام الله علیه در تمام سحرهای ماه مبارک رمضان آن را می‌خواندند. شایسته است پیروان عترت طاهرین تأسّی کنند و در سحرها بیدار باشند و این دعای نورانی را قرائت کنند.
افسرنوشتـــ »»
سلام همسنگران بزرگوار. خوشحالم از اینکه حضور دوباره ام در ماه مبارک رمضان و پس از یک روز از تولدم(البته به قمری!) هست. در این پست، آهنگی از حامد زمانی رو تقدیم صاحب الزمان(عج) می کنم.
ترانه : حسین متولیان ، تنظیم : امیر جمالفرد
این آهنگ تیتراژ برنامه ضیافت شبکه قرآن می باشد.
برای دانلود تیتراژ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
افسرنوشتـــ »»
سلام مجدد.
دو ترمه که از اصفهان میهمان دانشگاه تربت حیدریه شدم. تو مسیر دانشگاه، یه پل عابر هوایی هست که باید ازش رد بشیم تا به اونور جاده که دانشگاه هست، برسیم.
جاده ای که از زیر این پل رد میشه، جاده بزرگراهی هستش که مسیر تربت به مشهد از اینجاست.
اکثرا ماشین ها با سرعت بالایی از این جاده رد میشن؛ تو این یک سال، بارها و بارها شده که جاده خلوت باشه و ماشینی هم رد نشه اما خدا شاهده هنوز یک بار نشده که از زیر پل رد بشم! برخلاف همه دوستان و دانشجویان دانشگاه!
این کارم چند تا دلیل داره؛ یکیش مربوط میشه به مسئله فرهنگ! وقتی با هزینه بیت المال، پل میزنن که برای امنیت فرد هم هست، چرا باید از زیر پل رد بشم؟!!
دلیل دیگه هم، بحث حق الناســــه! چه بسا ممکنه بنده در حال عبور از زیر پل باشم و همون لحظه ماشینی بخواد از اونجا رد بشه؛ اگه سرعت داشته باشه که خدای ناکرده ممکنه هردو دار فانی رو وداع بگیم و آرزوی شهادت رو هم به گور ببریم! اگه هم سرعت نداشته باشه، بهرحال با عبور من از جاده، مجبوره سرعتش رو کمتر کنه تا رد بشم و این نوعی حق الناسه.
دلیل اصلی هم که حفظ جان شیرین آدمیه!
و اما دلیل محکم تر و اصلی اصلی!
بنده به خانمم قول دادم هیچوقت از زیر پل رد نشم و مثل یه آدم "های کلاس" همیشه از پل عابر استفاده کنم!
خداییش مرد به این خوش قولی دیده بودین؟!!! خوشم میاد اصلا از خودم تعریف نمی کنم! اصلا!
فردا امتحان آخرمه و ممکنه تا مدتی نامعلوم به نت دسترسی نداشته باشم(البته از فردا عصر به بعد)؛ دعا کنید امتحان فردا رو 10 بشم! چیه؟! تعجب کردین؟! بابا باور کنین ما بچه درسخونیم(البته به زور شب امتحان!)
میانترم و نمره کلاسی رو از 10، نمره 9 گرفتم!(البته برگه میانترمم رو بد تصحیح کرد!) و فردا هم امتحانمون از 10 نمره ست!
عمومی هم نیستاااااا! کاملا تخصصی و کامپیوتری؛ درس "شبیه سازی کامپیوتری"
دیدین اصلا از خودم تعریف نمیدم؟!! واقعا گمنام بودن و ریا نکردن خیلی سخته!
یـ مهدی(عج) ـا
افسرنوشتـــ »»
سلام همسنگران بزرگوار.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
تو این پست روی حرفم با جوون هایی مثل خودمه؛ جوونایی که احساس می کنن از دماغ فیل افتادن... تو اوج دوره جوانی هستن و تصمیمات سر خود می گیرن.
بحث امروزم درمورد دوستی و رفاقت و مد و پوشش و اینجور چیزاست و روی حرفم با دختر خانماست!
حالا بریم سر اصل مطلب. کاملا خودمونی و بی پرده حرفامو می زنم؛ امیدوارم به کسی برنخوره.
دختر خانمی که از صبح تا شب گوشیت دستته و داری به مخاطب خاصت پیام میدی؟! تا به حال به این فکر کردی که همین مخاطب خاص، با مخاطب های خاص تر از تو هم هست؟! بله! این که مشکلی نداره! شما هم میری چند تا دوست دیگه انتخاب می کنی... ایول به غیرت و حیای همه تون.
بهت می گن چرا روسری عروسکت رو سرت کردی، میگی دلم میخواد! بهت میگن چرا با مانتوی تنگ و چسبان تو خیابون میایی؟ میگی، هه! اینکه چیزی نیست! با مانتوی آستین کوتاه و بلوز شلوار هم میرم؛ تازه خبر نداری! با ساپورت اینقد خوشگل میشم که نگو! راستی بهت گفته بودم بی اف ام صبح اومده بود دنبالم؟! میلاد رو نمیگما! اشکان رو میگم! نه ببخشید آرش بود! وای نگو که چه حالی داد! با هم رفتیم یه قهوه خونه سنتی و دو تا قلیون زدیم به بدن! امشبم که پارتی دعوتیم... اوه یادم رفتم آخر شبم با کامبیز تو فیسبوک قرار دارم؛ عکسامم که هنوز برای بیژن نفرستادم؛ وای چه خاکی به سرم کنم...
«این پست از طرف من و همسر عزیزم، قاصـــــدک منتظر، تقدیم به عزیزانی که زندگی زناشویی دارند»
این متن راجع به یکــ عشق زمینی هستــــ
نوشته ای از نادر ابراهیــمی / راجعــــ بهـــ تفاوتــ هاستـــ
حتما بخونیــــــــد
همسفر!
در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد، بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم، باقی بماند.
خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی.
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه‌ی نگاه کردن را.
مخواه که انتخاب‌مان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویامان یکی.
همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن، دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است.
عزیز من!
دو نفر که سخت و بی‌حساب عاشق هم‌اند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است،
واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند!
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافی است.
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد،
بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم، بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هرچیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛
اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه‌ی مطلقاً واحدی برساند.
بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛
اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم
و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم بی‌آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من!
دو نیمه، زمانی به راستی یکی می‌شوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» می‌سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند،
نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازه‌ای را پیش نکشند؛
پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیم بگیریم که حرکات‌مان، رفتارمان، حرف‌زدن‌مان و سلیقه‌مان، کاملاً یکی نشود
و فرصت بدهیم که خرده اختلاف‌ها و حتی اختلاف‌های اساسی‌مان، باقی بماند
و هرگز، اختلاف نظر را وسیله‌ی تهاجم قرار ندهیم…
عزیز من! بیا متفاوت باشیم و تفاوت ها را بپذیریم!
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر روحانی
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جناب آقای دکتر لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه حضرت آیت الله آملی لاریجانی
با سلام و احترام
متاسفانه هنجار شکنی معدودی در عدم رعایت عفاف و استفاده از پوشش های نا متعارف که نه تنها از دید اسلام بلکه از منظر هر دین و مسلکی مذموم و مخالف با عفت عمومی می باشد، غبار بی حیایی را بر چهره شهر نشانده است.
از محضر حضرات عالی تقاضامند است با تدابیر حکیمانه خود به عوامل مربوطه دستور فرمایید تا با اقدامات موثر، این تیرگی را از رخسار جامعه زدوده و عطر دل انگیز عفت و حیا را بر مشام مردم باز گردانند.
رونوشت:
دفتر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) جهت استحضار رهبر فرزانه و هر گونه دستور به صلاحدید
___________________________________________________________________________
پ ن 1: طبق آنچه مشاهده کردید، جمعی از جوانان این کشور، به نمایندگی از جامعه ایرانی، نامه ای را خدمت مسئولین محترم کشور تنظیم نموده و خواستار عنایت آن بزرگواران به مسئله حجاب شده اند.
پ ن 2: عزیزانی که خواستار ثبت امضاء خود در این حرکت خودجوش ایرانی _ اسلامی هستن، می تونن با مراجعه به آدرس زیر اطلاعات خود را وارد کنند و یا با ارسال نام و کد ملی خود به سامانه پیامکی 50002030401393 در این حرکت خود جوش مشارکت داشته باشن تا بلکه مسوولین به فکر چاره ای باشن.
آدرس سایت: حجاب اسلامی
کسانی که دغدغه حجاب دارن، بسم الله...
< این پست تقدیم به زوج آسمانی سنگرمان، خصـوصـا خواهر عزیزم، قاصـدک منتـظر >
کـار هـر شب اش بود...
...
امشـب هم،
صدایـش کرد؛...
امین آقـا!
یه لحظـه بیـــآیید اینجـا...
_ بله؟
_ من مهریـه مـو می خوام.
_ نه خـواهش می کنم...
فقـط امشـب نه...!
بـاور کن فـردا امتحان سختی دارم.
_ نه، چند شبه همینو می گی.
من همین الآن مهـریمو می خوام.
_ خواهش می کنم.
_ خیلی نمی خوام، حالا شمـا بفرمایید بشینید!
_باشه...چشم.
فقـط به من رحم کن... همه ی امـروز رو داشتم امتحانمو می خوندم.
_ باشه، شما بفرمایید بشینید.
_چشم
_خب، بخـونید!
_ کجـا رو؟
_ طـه رو، از همون اولش.
_ أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیــم
طــه
مـا أنزلنا علیـک القـرآن لتشقی
ایییم...صبـر کن!
...
مـا أنزلنا علیک القرآن لتشقی
یادم نمیاد خانوم...
خواهش می کنم به من رحم کن!
_ همین!!!
حالا چند آیـه بخون!
آخه یادم نمیـاد!
بـاور کن وقت نداشتم واسه مـرور.
خـــدا داره اینقـدر به پیامبرش رحم می کنه و می گه ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی؛
اونوقت شما به ما رحم نمی کنی!
_ اییییم...آخه...
_ ایندفعه رو ببخشید دیگه!
_ باشه؛
بخشش، لازم نیست اعدامش کنید! // به یاد درس "ویــرگول" کتاب زبان فارسی :)) //
... مهــریه اش هم، مثل دلــش، آسمانی؛
حفظ کلام آسمـانی، قــرآن
قرآن در مراحل زیر به سیاست های فریبکارنه شیطان اشاره می کند
مرحله اول: القای وسوسه است- چنانکه شیطان برای فریب آدم وحواء اول از
القای وسوسه شروع کرد( فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطان)شیطان آدم وحوا را
وسوسه کرد( اعراف آیه 20)
مرحله دوم: در مرحله دوم تماس می گیرد. إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطان (زمانی که شیطان با آنها تماس گیرد)اعراف آیه 201
مرحله سوم: مرحله سوم در قلب فرو می رود. «فی صدور الناس» آنکه همواره در سینههای مردم وسوسه می کند (ناس آیه 5)
مرحله چهارم: مرحله چهارم در روح می ماند همسایه انسان می شود. «فهو له قرین»شیطان همسایه او می شود (زخرف آیه 36)
مرحله پنجم: انسان را عضو حزب خود قرار می دهد. «حزب الشیطان» مجادله آیه 19
مرحله ششم: سرپرست انسان می شود. «و من یتخد الشیطان ولیاً....» کسی که شیطان را به عنوان سرپرست خود قرار داد....«8»نساء آیه 119
مرحله هفتم: انسان خود یک شیطان می شود( شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ) انعام آیه 112
لطفا متن رو کامل بخونید...
در بیانه جدید گروهک تروریستی - تکفیری "داعش" آمده: ما می دانیم که جبهه مقابل ما یعنی شیعیان این اوضاع را در روایات و احادیث خود دارند و فکر می کنند که ما "سپاه سفیانی" هستیم. ما به همه مسلمانان اعلام می کنیم که راه و روش ما، راه و روش "بنی امیه" است.
"داعش" در ادامه بیانیه جدید خود نوشت: شیعیان بر آن قائلند که یک فردی از بنی هاشم در جنوب عراق کشته می شود، و آن فرد "نفس زکیه" است. آن فرد "علی سیستانی" است و همه بدانند ما او را خواهیم کشت و بدن او را به خاک خواهیم کشاند.
www.shia-online.ir/a
دوستان عزیز
افسران با بصیرت
با این بیانیه داعش که در اون خودشون رو از نوادگان بنی امیه شمردن و خروج خودشون رو در طول احادیث شیعه دونستن و از آیت الله سیستانی به عنوان نفس زکیه نام بردن که قصد قتلش رو دارن، به راحتی میشه فهمید که این یک نقشه کثیف از جانب موساد و عربستان منحوس هست برای سست کردن عقاید شیعه!
چون اگر بعد از این اتفاقات برنامه ریزی شده، ظهور واقع نشه، این تنها شیعه و انتظار فرجش هست که به چالش کشیده میشه.
وقتی شهر بزرگی مثل موصل بدون هیچ مقاومتی تسلیم میشه باید به برنامه ریزی دقیق این سازمان ها پی برد.
لطفا افسران عزیز،
از مطابقت دادن احادیث با اوضاع ساختگی کنونی خودداری کنیم و گوشمون تنها به دهان رهبر عزیز، سید علی خامنه ای، باشه تا خدای ناکرده دانسته یا ندانسته در پازل دشمن بازی نکرده باشیم ان شاءلله.
لطفا اطلاع رسانی کنید.
راستی این متن نوشته ی من نیست، ولی خب منم فقط اطلاع رسانی کردم!
تحت فرمان اباالفضلیم و ارتش می شویم / با مدد از مادرش، کابوس داعش می شویم...
رهبرم! از تو فقط اشاره...
یـ مهدی(عج) ـا
افسرنوشتــــ »»
سلام همسنگران عزیز.
مراقب داعش و اهداف اون باشید. واقعا تهدیدی است برای نقاط مرزی ایران!
دیگه ببخشید به شما گفتم و ذهنتون رو تشویش کردم! آخه مسوولی ندیدم که حتی این موقع از روز هم بیدار باشه... تلاش های ما دلواپسان هم بی نتیجه مونده و فقط آرزو می کنیم یه کابوس وحشتناکی ببینن تا از این خواب های خرگوشی بیدار شن و مثل کبک(حتی در نبود برف) سرشون رو لای ولخرجی هایی که از پول بیت المال می کنن، نبرن و این همه سکه میل نکنن! سوسمار بشه به تنشون ان شاءالله!!!
بنده و همکارانم به عنوان دلواپسان تحقیر شده از جانب دکتر روحانی، آمادگی خود را در حمایت از نیروهای عراقی و وحدت بین شیعه و سنی اعلام می کنیم...
یـ مهدی(عج) ـا
"ابودجانه المغربی" سرکرده گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به دست نظامیان ارتش عراق در کرکوک به هلاکت رسید.
خداوند لعنتش کنه ان شاءالله.
چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید
کسی دارد می آید، لای در را باز بگذارید
بیفشانید آبی بر حیاط و یادتان باشد
که در بالای مجلس چهار بالش ناز بگذارید
بجنبید و بیندازید نقلی در دهان غم
به پا خیزید و در دستان شادی ساز بگذارید
از اینجا تا رسیدن‌ْگاه او پرواز بگذارید
بیاید، بیشتر گل می دهد بیشْ‌انتظاران را
اگر دل کنده اید از این صبوری باز بگذارید
مگر در رهگذار چشم او سرباز بگذارید!
شعر از عباس چشامی
منبع: ظهور313
دانلود آهنگ به طاها به یاسین 1 و 2 با صدای علی فانی:
آهنگ زیبای «به طاها به یاسین 1» علی فانی | دانلود فایل
آهنگ زیبای «به طاها به یاسین 2» علی فانی | دانلود فایل
افسرنوشتــــ »»
سلام دوستان. عیدتون مبارک باشه.
فردا یه روز مهم در زندگی بنده و "قاصدک منتظـــــر" هستش؛ یه روز بیاد ماندنی و متفاوت.
چیه؟ حسودیتون شد؟! بله، درست حدس زدین!
فردا اولین سالگرد ازدواج من و "قاصدک منتظـــــر" هستش؛ البته به قمری!
درست مثل امروز بود... یه همچین روزی!
من و بانو "قاصدک منتظـــــر"، به افتخار خانواده های محترم و گلمون، تو "رواق دارالحجه"، نزدیک ترین مکان به پیکر مطهر امام رضا(ع)، یه عقد ساده و خدا پسند گرفتیم... یادش بخیر...
با مهریه "حفظ قرآن و 14 سکه بهار آزادی و سفر کربلا"... و خوشحالیم که دل اماممون رو شاد کردیم...
امیدوارم بتونم ایشون رو خوشبخت کنم و لیاقتشون رو داشته باشم...
آخه ایشون خیــــــــلی از من بهترن! البته بین خودمون بمونه؛ منم دست کمی از ایشون ندارمااااا...
دعا کنید به زودی زود ما هم بریم سر خونه و زندگیمون و ان شاءالله ماه عسلمون رو کربلا باشیم...
همچنین دعا کنید جزو یاران امام زمان(عج) باشیم ان شاءالله...
تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی
زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا
روز یکی شدنمان را از صمیم قلب تبریک میگویم
افسرنوشتــــ »»
سلام همسنگران و دوستداران وب دریچه انتظار.
امشب می خوام غافلگیرتون کنم و یکم از خودم و فعالیت های تشکلی ارزشی دوران دانشجویی و فعلی ام بگم.
شاید تا بحال این سوال واستون پیش اومده که چرا "دریچه انتظار"؟!
این نام برگرفته از نشریه "دریچه" تشکل "جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه زابل" هستش.
بنده کاردانی رو دانشگاه زابل خوندم. البته از نوع دولتی!
بله آقا! ما بچه درسخون بودیم! همیشه شاگرد اول!
اونجا علاوه بر فعالیت در بسیج دانشجویی، چهار ترم پیاپی عضو شورای مرکزی
"تشکل سیاسی، فرهنگی جامعه اسلامی" بودم.
"واحد نشریات" رو تاسیس کردم و علی رغم همه مخالفت ها و سنگ اندازی های بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، 16 شماره از این نشریه رو منتشر کردیم و با تلاش شبانه روزی دوستان همکار، "دریچه" بعنوان نشریه منتخب معاونت فرهنگی دانشگاه و دانشجویان، انتخاب شد و برای جشنواره ها و نمایشگاه های دانشجویی تهران ارسال میشد.
نام "دریچه" طی مسابقه ای توسط دانشجویان انتخاب شد و از همون اول کاری استارتش رو با سلیقه دانشجو زد و با چاپ مطالب سیاسی و فرهنگی و خصوصا صنفی دانشگاه، در قالب طنز، انقلابی در نشریات دانشگاه زابل ایجاد کرد! به نحوی که این اواخر، نشریه ای برای مطالبات دانشجویی شناخته می شد.
نشریه ای که تا زمان حضور بنده در دانشگاه، مرتب به چاپ می رسید و پس از پایان دوران دیکتاتوری بنده(به قول دوستان همکار!) گاهی وقتا چاپ میشه! در واقع "گاهنامه" هم هست!
نشریه دیگری با نام "سایبان" برای دانشجویان گروه حقوق زابل منتشر کردیم که اونم متاسفانه فقط تا زمانی که بنده بودم، و تنها یک شماره تکثیر شد و همچنین نشریه دیگری با نام "نیم نگاه" که برادر خونده "دریچه" شد و راه دریچه رو درپیش گرفت و فکر کنم علیرغم نیروسازی و تربیت نویسنده های کارآمد که با همکاری سردبیر های بزرگوار داشتیم، بعد از فارغ التحصیلی بنده، هم دریچه و هم نیم نگاه با شیب ملایمی چاپ میشن... .
طنزنویسی بنده از همین نشریه "دریچه" شروع شد!
اوایل نام "شاعر" رو یدک می کشیدم و تخلص "نیما آرین" و یا "نیما.آ" رو برگزیدم و با دانشجو شدنم، "نویسندگی" رو نیز تجربه کردم و دو سه ساله که همچنان ادامه میدم...
ستون پیامچه" نشریه رو خودم جواب می دادم و مدیر مسوول و خادم همکاران دریچه هم خودم هستم... فکر کنم با این پست بالاخره هویت افسر ولایی مهدی(عج) مشخص میشه... روزگاره دیگه! چیکار کنیم! گمنام بودن هم لیاقت میخواد که ما نداریم!
اگه بخوام یکم دیگه هم ریا(!) کنم، بد نیست بدونین تو روزنامه "صبح خراسان" هم مطلب چاپ کردم(کاریکلماتور) و متاسفانه بخاطر درس و مشق(!) کنار کشیدم و الان که نردیک امتحانات هم هست و بالاخره 29 خرداد تموم میشن، می خواستم اگه کسی رو می شناسید که تره ای برای ما نویسنده های طنز سیاسی خورد می کنه، معرفی کنین تا بلکه بیش از پیش قلممون رو تقویت کنیم و یه لقمه نون حلال هم برای عیالمون دربیاریم!
خبر خوش دیگه اینکه، بزودی امکان "سفارش طراحی" هم به وب اضافه میشه و شما عزیزان میتونین سفارشات خود از جمله "طراحی لوگو، کارت ویزیت، مجله و نشریه، پوستر، بروشور، کاور شخصی و عکس های آتلیه ای و..." در وب اعلام کنین و با پرداخت هزینه ای کم، طرحی حرفه ای و متناسب با سلیقه خودتون تحویل بگیرید. طراحیاش هم توسط بنده هست!
خلاصه از اونجایی که امتحانام داره شروع میشه و شاید وقت نشه مرتب آپ کنم،
گفتم بد نیست یکم از خودم تعریف کنم و برای امتحانات روحیه بگیرم و بعضی از
شماره های دریچه رو برای دانلود بذارم تا بلکه در نبود بنده یکم خودتون رو سرگرم
کنید و خنده رو لبتون بنشونین!
با اینکه فایل ها رو فشرده کردم اما بعضا حجمشون بالاست؛ چون از لحاظ چاپی
کیفیت بالایی دارن؛ پس به بزرگواری خودتون ببخشید! به اینم توجه کنین که خسیس نباشین و حتما دانلود کنین! ضرر نمی کنید!
فقط این نکته رو بدونین که شماره های اول نشریه، یکم بی کیفیت هستن از لحاظ مطلب و قلم نویسنده ها؛ و تا شماره 14 دریچه که بنده بودم، کلا همه چیز عوض شد و قلم ها تغییر کرد و کادر نشریه زیاد شد... و نهایتا هم شماره های 15 و 16 و نشریات سایبان و نیم نگاه و در آخر هم پیش شماره نشریه رسمی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان کشور .رو برای دانلود گذاشتم
منتظر نظراتتون هستـــــــــــــــــــــــــــــــم
دانلود نشریه دریچه:
شماره اول دریچه
حجم: 22.8 مگابایت
شماره دوم دریچه
حجم: 5.78 مگابایت
شماره سوم دریچه(ویژه نامه حقوقدانان جوان)
حجم: 5.55 مگابایت
شماره چهارم دریچه
حجم: 2.38 مگابایت
شماره پنجم دریچه(ویژه نامه میلاد امام رضا(ع))
حجم: 595 کیلوبایت
شماره ششم دریچه(ویژه نامه شهید شوشتری با نام منادی وحدت)
حجم: 13.1 مگابایت
درمورد این ویژه نامه، تابستون سال گذشته رفته بودیم
بهشت رضا سر مزار ایشون؛ به مزاح گفتم شهید شوشتری عزیز، حالا که بنده یه
ویژه نامه برای شما درست کردم، نمی خواید یه هدیه ای بهم بدین، بانو "قاصدک
منتظــــر" هم همراهم بودن. یه مرتبه صدای یه بلدرچین نر از نزدیک مزارشون
شنیدم و با اینکه اشخاص زیادی اونجا بودن کسی متوجه صدای بلدرچین نشد و
خلاصه ما هم هدیه مون رو گرفتیم و بردیم خونه...
شماره هفتم دریچه
حجم: 11.8 مگابایت
شماره هشتم دریچه(مصادف با محرم)
حجم: 26.4 مگابایت
شماره نهم دریچه
حجم: 19.6 مگابایت
شماره دهم دریچه
حجم: 17.6 مگابایت
شماره یازدهم دریچه(ویژه نامه حقوقی سایبان)
حجم: 32.1 مگابایت
شماره دوازدهم دریچه
حجم: 38.9 مگابایت
شماره سیزدهم دریچه
حجم: 29.8 مگابایت
شماره چهاردهم دریچه
حجم: 28.1 مگابایت
شماره پانزدهم دریچه
حجم: 15.1 مگابایت
شماره شانزدهم دریچه
حجم: 21.7 مگابایت
نشریه نیم نگاه:
شماره اول نیم نگاه
حجم: 16.8 مگابایت
شماره دوم نیم نگاه
حجم: 16.2 مگابایت
نشریه موج:
پیش شماره نشریه موج(نشریه اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان)
حجم: 37.3 مگابایت
