نقی یعنی پاک...
- ۶ نظر
- ۱۹ مهر ۹۳ ، ۰۱:۵۲
می دانی حیای قرآنی چگونه است؟
حیا در قرآن یعنی حیای حضرت موسی(ع) که به دختران شعیب گفت شما پشت سر من راه بروید وهر طرف که باید بروم سنگی بیندازید تا به خانه برسیم تا نکند به خاطر وزش باد چشمش به گناهی ناخواسته آلوده شود...
یعنی نه جلوی نامحرم راه بروید و نه تا جایی که امکان دارد با او حرف بزنید...
ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﻦ!
ﺑﻌﯿﺪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﻭ
ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻭ ﻣﺤﻠﻪﻫﺎﯾﺶ
ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ
"ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ"
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﻧﯿﺰ
"ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ"
ﺷﻮﺩ!!!
ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ... اما بد نیست این روایات رو هم بخونی:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) : زمانی که دیدید زنانی موهای سر خود را مثل برآمدگی پشت شتر نموده و در میان نامحرمان ظاهر می شوند، به آنها بگوئید که نمازشان قبول نیست. «کنزالعمال/ ج 16/ ص 392»
پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلم) : دو گروره از دوزخیان را دیدم که در این زمان هنوز نیامده اند … زنانی که پوشیده ولی برهنه اند …. سرهایشان را مانند کوهان شتر برجسته می کنند، اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله ای بسیار زیاد به مشام می رسد، استشمام نمی کنند.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) : در آخر الزمان از میان امت من زنانی خواهند آمد که پوشش دارند اما برهنه اند و بر سرهایشان بر آمدگی مانند کوهان شتر خراسانی وجود دارد … پس آنان را لعنت کنید که ملعونند.
امام علی(ع):
یَا مَعْشَرَ التُّجَّار الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا
اى گروه تاجران! ابتدا احکام را یاد بگیرید، سپس تجارت کنید!ابتدا احکام را یاد بگیرید، سپس تجارت کنید!ابتدا احکام را یاد بگیرید، سپس تجارت کنید! به خدا قسم که ربا در میان این امت ناپیداتر از حرکت مورچه بر روى تخته سنگ است.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 150 ، ح 1 - من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 195 ، ح3731
تا حالا دقت کردین آرم بعضی از بانک ها، کلمه ربا را تشکیل می دهد؟
در زمان های نه چندان دور مردمی می زیستند که نام دیارشان کوفه بود. وقتی رسید که این مردم از ستم حاکمان زمانشان به تنگ آمدند و چاره ای جز درخواست از یک حاکم خوب نیافتند. نشستند و مشورت کردند که از چه کسی برای حکومت دیارمان دعوت کنیم. و هر چقدر فکر کردند، گزینه ای شایسته تر از حسین بن علی نیافتند.
آن موقع که مثل حالا پیامک و رایانامه نبود. پس هر کدامشان و برخی بصورت خانوداگی برای مردی که او را شایسته ی حکومت می دانستند، نامه نوشتند و فرستادند. بعضی هایشان آنقدر برای دیدن امام جدیدشان شور و شوق داشتند که نامه هایشان را با خون خودشان امضا کرده بودند. آثار شعف در چهره هایشان مشهود بود. در سرتاسر نامه هایشان کلمه ی العجل هویدا بود. حق داشتند خب، خواستار تعجیل در دیدار امام غایبشان بودند دیگر.
وقتی نامه ها و خون نوشته ها به دست حسین بن علی رسید، حسین(ع) با خودش اندیشید که باید این مردم را آزمود و از صدق ادعایشان آگاه شد. او بهترین راه را برگزید و پیش از عزیمت خودش، نائبی را فرستاد. آن نائب نامش مسلم بود. مسلم بن عقیل...
وقتی مسلم آمد، سیل خروشانی از مردم به استقبالش آمدند. برخی گفته اند عده ی بیعت کنندگان با مسلم به 18 هزار نفر هم می رسید.
روز ناگزیر
این روزها که می گذرد ، هر روز
احساس می کنم که کسی در باد
فریاد می زند
احساس می کنم که مرا
از عمق جاده های مه آلود
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که می آید
تصویرت در شبکه اجتماعی با چادر و روسری!
لبخندی ملیح و نگاهی که سراسر ناز است!
پیش چشم هزاران نامحرم لایک می خورد و تو نوشته ای:
افتخار می کنم که محجبه ام!
اگر اینگونه می خواهی مبلغ حجاب در فضای مجازی باشی،
بدان که دلبری کردنِ "تــــو"ی چادری دل می زند از چادر!
الباقی کلام در مطلب همسنگر بزرگوارم جـــــــــــــــــار
پسر جوان: سلام حاج آقا، ببخشید مزاحم شدم. میشه یه سؤال خاص بپرسم؟
حاج آقا: سلام عزیزم، بپرس.
پسر: دوست دختر اشکال داره؟
ح=نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.
پ=حاج آقا جدی میگم، درست جواب بدید.
ح=منم جدی میگم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقهمند بشن و از هم لذت ببرن.
پ=پس من با مجوز شما فردا میرم با یک دختر دوست میشم ها، ok؟!
ح=خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت میکنم.
پ=ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمیکردم اینقدر پایه باشین!
ح=حالا کجاشو دیدی! البته اگه میخوای با مجوز من بری، لطفاً همون جوری که من میگم اقدام کن.
لطفا مرا مسخره کنید
چرا که نوح را مسخره کردند. (هود (11)
موسی را مسخره کردند. (شعراء (26)
عاد را مسخره کردند. (احقاف (46)
و در یک کلمه مسخره شدن، تنها شکنجه ی مشترکی بود که همه ی پیامبران آن را تجربه کردند. (حجر (15):11)
سخت ترین شکنجه ای که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) وارد آمد. تا آن
که خدا برای دلجویی رحمه للعالمین اینگونه فرمود: (اگر تو را استهزا کنند
نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند. (انعام(6) و رعد
(13)و انبیاء (21).
اما بدانید خداوند وعده داده است: از آنان روی گردان! ما شرّ مسخره کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد. حجر (15)
تا در روز قیامت بگویند: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره کنندگان (آیات او) بودم!» زمر (39).
پس مرا هم مسخره کنید!
مادرم زهرا(س) جلوی نابینا هم حجابش را حفظ کرد! من هم یک محجبه ام ! الگویم زهراست!
من یک محجبه ام.
پس تا میتوانید مسخره کنید در من اثری نخواهد داشت!
منبع: وبلاگ شیعه عاشق
دلـ ـ ـ ـم
دلــ پـاییـز هشتاد و نـه می خواهد...
صاف و زلال،
پــــر از عشقــ ،
شفـــــا گرفته از حرم حسیــنــــ (علیه السلام)
یـا حــرم...
یـا یک نیـمـه شــب...
شفـای این دل، بـرای تـو،
به اندازه ی یک اراده ی کُن ، کـار دارد خدای من!
اللهــّـــم اشفـــ کلّ مـریـض
غفلت از یـار، گرفتـار شدن هم دارد
از شمــا دور شدن، زار شدن هم دارد