دریچـ ـهـ انتـ ــظار

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

دریچـ ـهـ انتـ ــظار

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

دریچـ ـهـ انتـ ــظار

در طبیعتــــــ رازی نهفته استــــــ؛
راز شکوفاییـــــــ،
بهاری دیگــــــــر،
راز سبز انتظــــــار...
شاعر: امین کوهـــــرو(نیما.آ)
____________________________
چشمها را بر دریچه ی انتظار پلک نمی زنم.
اشکها در بستر گونه ها سرود دلتنگی سر می دهند.
آن سوی وسعت بارانی دل آفتاب یاد تو جاریست.
ساحل ماسه ای دستانم هنوز از عشق تو نمناک است.
نیلوفران خیس از شرم نگاه شعر شادی زمزمه می کنند.
نبض زمان نفس نفس میزند از حسرت دیدارت .
آغوش سرد دشت روزهاست گرمی عشق تو را منتظر است.
بیا که غروب دیگر از غربتش به تنگ آمده است.
بیا دیگر…
اللهم عجل لولیک الفرج...
___________________________
ای رزمنده ای که در فضای سایبری می جنگی؛
برای فشردن کلید های کامپیوتر، وضو بگیر
و با نیت قربة الی الله قلم بزن
بدانکه تو مصداق «و ما رمیت اذ رمیت...» هستی
تو در شب های تاریک جبهه سایبری،
از میدان مین گناه عبور میکنی...
مراقب باش!
به اهل بیت و شهدا تمسک کن!
بصیرتت را بالا ببر که ترکش نخوری!
رابطه خودت را با خدا زیاد کن...
با اهل بیت یکی شو...
و در این راه گوش بفرمان ایشان و مخصوصا رهبرت باش...
وقتی با وضـو پشت کیبورد بنشینی، و بسم الله بگویی
دستانت دیگر در اختیـار خودت نیست ...
می شود وسیله ای برای نوشتن حرف حقی که باید گفته شود
دیگر از گناه فاصله میگیری ، بوی نامحرم را نمیشنوی !
این وضو قدرتی به قلمت می دهد که قلب را سوراخ کند
و به عمقش برود و به دل برسد
جایی که فقط با حرف حق است که می لرزد ...
چهار ستون دل که لرزید ، حرف حق کارش را کرده ...
حالا دیگر نوبتِ دل است که وضو بگیرد ...
بسم الله بگوید و پشت کیبورد بنشیند
و دوباره مُوس را تکان دهد...

پیام های کوتاه
پیوندها
آخرین نظرات

۱۰۹ مطلب با موضوع «هفت سین بندگی :: 5.سرباز آسمانی(مدافعان ولایت)» ثبت شده است

آینده روشن!

افسر ولایی مهدی(عج) | پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۰۲ ب.ظ

آنچه مهم است این است که نگاه نسل نو و همه‌ی کسانی که نیروی جوانی را در خدمت به اهداف و آرمانهای بلند میخواهند، باید به آینده‌های روشن و دور باشد - فقط جلوی پای خودمان را نبینیم - آینده‌ی دور، ایجاد تمدن اسلامی است؛ تمدن نوین، متناسب با نیازها و ظرفیتهای امروز بشریتی که از حوادث گوناگون قرنهای اخیر زخم خورده است، مجروح است، غمگین است و نسلهای جوان آن دچار یأس و نومیدی و افسردگی‌اند. اسلام میتواند این نسلها را به آفاق جدیدی برساند، دلهای آنها را شاد کند و آنها را آن‌چنان‌که متناسب و شایسته‌ی کرامت انسان است، کرامت ببخشد؛
تمدن نوین اسلامی یعنی این.
1393/2/31

  • افسر ولایی مهدی(عج)

روزی در نبود پدر...

افسر ولایی مهدی(عج) | دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۰۲ ب.ظ


فردا روز توست...

میدانم نشسته ای یک گوشه از خلوت دلت، آرام و بی صدا، دیگر از آن همه هیاهوی کودکانه ات خبری نیست...

یواشکی به دور از چشم مادر شبنم می کاری در گلدان کوچک آرزوهایت، و یا شاید با چشمه ی چشم های کودکانه ات آب می ریزی در تنگ ماهی قرمز دلتنگی ات.

امروز دیگر مثل همیشه چشم هایت به در نیست...

چشم هایت منتظر چرخاندن قفل کلید نیست تا بدوی تا زودتر بابایت را در آغوش بگیری و ببوسی و ناز دخترانه ات را در آغوشش رها کنی...

دیگر چشم هایت منتظر نیست تا از کیف بابا عروسک رویاهایت را هدیه بگیری...

امروز بجای نازو نوازش بابا تو هم در چشم هایت مثل رقیه ی بابا . ، تصویر بی جان پدر نقش بسته و خونی که رنگ آسمان را هم سرخ نمود...

می دانم چقدر امروز دلت برای بابایی تنگ شده ، شاید هم در دلت آرزو می کنی کاش حضرت آقا بود کمی در آغوشش آرام می گرفتی ...

شاید دعا کنی کاش حضرت آقا بود موهای نازت را دوباره نوازش میکرد!

همه ی ما دیدیم بعد غم بابا تو در آغوش آقا ناز کردی آقا هم چه زیبا نازت را خریده بود و تو حس کردی دوباره دست های بابا را...
تصور چشم های معصومانه ات دلم را پاره پاره می کند و من امروز به تو و بچه هایی مثل تو فکر میکنم

تکیه دهی و بخوابی...

نمیدانم نازهایت را چه می کنی در کجا پنهان می کنی ...

امروز به عکس های بابا نگاه نکن دختر نازم!

کاش امروز هیچ کدام از عکس های بابا در اتاقت نباشد

کاش امروز به روزهای قبل فکر نکنی

کاش امروز به چشم ها و دست های بابا نگاه نکنی

می ترسم تو هم مثل رقیه

میترسم می دانم ملائک هم طاقت ندارند

می دانم که آسمان پیرهن می درد اگر تو از قاب عکس بابا نوازش بخواهی!

و مادرت چه کند وقتی می داند نگاه های تو پایان خوشی ندارد وقتی بابا دیگر نمی تواند تو را ناز دهد!

آرام بخواب شاید بابا بیاید...

روز پدر مبارک آرمیتا جان.

 منبع: وبلاگ شاهد

  • افسر ولایی مهدی(عج)

سرباز امام زمان(عج)

کنیز ولایی یوسف زهرا(عج) | پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ب.ظ

آیت الله بهاء‌الدّینی وقتی وارد جلسه شدند، فرمودند: 

در بین شما، یکی از سربازان امام زمان(عج) هست و به زودی از میان شما می‌رود.

بعد‌ها که جلال افشار شهید شد، عکسش را بردند خدمت آقا،

آیت الله بهاء الدّینی بی‌اختیار گریه کردند،

طوری که شبنم اشکهایشان از گونه سرازیر می‌شد و روی عکس جلال می‌افتاد؛

و بعد فرمودند: امام زمان(عج) از من یک سرباز می‌خواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم.

گوشه ای از وصیتنامه ی این ســربـاز عـاشق:

 ای امت به پا خواسته! 

 قیام خود را حفظ کنید،تا قائـم این حق، حجت الله الاعظم(عج) بیاید، 

 و پرچم توحید را، بر فراز قله‌های جهان به اهتزاز در آورد. 

  • کنیز ولایی یوسف زهرا(عج)

وصال عارفانه

کنیز ولایی یوسف زهرا(عج) | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۳۲ ق.ظ
... شیطنـتم گل کرد؛
با طعنه گفتم: مثل اینکه شمـا هم توفیق شهــآدت نداشتید...!؟!
چهره اش برافروخته شد و گفت: هرگز تو  شهـآدت من شک نکن!
من شهید می شم؛
از خدا خواستم که نه فقط با یک گلوله شهید بشم،
بلکه ذره ذره و با رنج فراوان، جون بدم. 
همونطور هم شد...
به شدت شیمیایی شد و ...
ذره ذره...
 اللّهم ارزقنـــآ شهــــادة فی سبیــلـــ امـام زمـاننـا، مهـدیـــ فـاطمـهــ (عج)

( به نقل از همسر شهید منوچهر مدق- کتاب اینک شوکران1)
  • کنیز ولایی یوسف زهرا(عج)

اقدام تحسین برانگیز افسر عراقی!

افسر ولایی مهدی(عج) | شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۵۴ ب.ظ

یکی از افسران پلیس عراق که نامش فاش نشده است، در مقابل یک پیرزن که برای شرکت در انتخابات پارلمانی عازم یکی از شعب رأی‌گیری بود کار بسیار زیبایی انجام داد.

خودروی پلیس عراق ایستاد تا پیرزن را به حوزه رأ‌ی‌گیری برساند اما وقتی که افسر پلیس متوجه شد این پیرزن نمی‌تواند سوار خودرو که ارتفاع نسبتا زیادی از سطح زمین داشت؛ شود بر روی زمین دراز کشید تا آن پیرزن با رفتن روی کمرش سوار خودرو شود.

منبع: خبرگزاری اهل بیت(ع)

  • افسر ولایی مهدی(عج)

شما طاقت ندارید...

افسر ولایی مهدی(عج) | جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ب.ظ

                                                                             هرکسی لیاقت ندارد...

  • افسر ولایی مهدی(عج)

نسل سوخته یا شکفته...!

کنیز ولایی یوسف زهرا(عج) | سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۳۸ ق.ظ

می گفت

ما نسل "غیرت روی خواهر" و "روشنفکری روی دوست دختریم"
نسل کادوی یواشکی
نسل پول ماهیانه vpn
نسل شینیون زیر روسری
نسل خوابیدن با sms 
نسل درددل با غریبه ی مجازی
نسل جمله های کوروش و دکتر
نسل ترس ازمنکرات
نسل سوخته !!!

حالا من برایش می گویم
ما نسل غیرتیم روی وطن، ناموس، دیــــن
نسل نمازشب یواشکی 
نسل پول ماهیانه ی صدقه
نسل چــادر روی روسری
نسل خوابیدن بانوای حسیـــــن(ع)
نسل درددل با بی بی 
نسل جمله های آقــا و شهـــدا
نسل ترس ازشیطان
نسل شکفتن
مولا...
نمی گذارم نسلی را که، تـــو صاحبش هستی؛
نسل سوخته بنامند.

  • کنیز ولایی یوسف زهرا(عج)

تصویر تکان دهنده از شهید حسن موسی در روضة الشهدای بیروت!

افسر ولایی مهدی(عج) | دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ


شهید حسن موسی

تصویر تکان دهنده از شهید حسن موسی در روضه الشهدای بیروت که محل قبر خودش را تعیین کرده بود و گفته بود من را در این مکان دفن خواهند کرد.
این رزمنده حزب الله لبنان دو روز پیش به شهادت رسید و در همین مکانی که الان در عکس روی آن دراز کشیده است دفن گردید.

خوشا به سعادتت رزمنده!

  • افسر ولایی مهدی(عج)

تذکری به جناب آقای ضرغامی!

افسر ولایی مهدی(عج) | چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۱۰ ب.ظ
افسران - آقای ضرغامی چرا؟!!

تذکر نوشتــــ»»

جناب آقای ضرغامی!
یادم نرفته سال 91 رو که شما با وقاحت تمام در شب زلزله آذربایجان با اون فجایع و تلفات، خنده بازار پخش کردید و اونوقت برای محکم کاری، اهالی خنده بازار رو فرستادین آذربایجان که از دلشون دربیارن!
از کنار خیلی از کاراتون گذشتیم...
از کنار اخبار سانسور شده هم گذشتیم...
از کنار مشکلات مدیریتی شما هم گذشتیم...
از کنار پخش تایتانیک با آن همه مشکل اخلاقی، آن هم یک روز پس از سخنرانی رهبری درمورد فرهنگ، هم گذشتیم...
اما یه توضیح بدید آقای ضرغامی!
با چه رویی در روز شهادت دو تا از جوون های میهن اسلامی مون، فیلم سینمایی و فیلم های طنز پخش کردین؟!
یا چطور شد که خبر شهادت اون سرباز عزیز اینقدر کم اهمیت بود که در لایه های چندم خبر پخش بشه؟!
مسامحه تا کجا؟!

  • افسر ولایی مهدی(عج)

1 - 5 را بچسبید!

افسر ولایی مهدی(عج) | سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ق.ظ
افسران -  ای کاش او هم یک فلسطینی بود ......

1 + 5 را ول کنید!

1 - 5 را بچسبید!

»» افسر نوشتـــــ:

هر وقت جو شهادت میگیرم، یاد شهید آوینی میفتم که میگفت،

"هر چه از زمان جبهه و جنگ دور می شدیم، احساس می کردم به شهادت نزدیک تر میشم"
خلاصه با این جمله کلی روحیه می گیرم
و الانم در برابر پوزخندهای دوستان و همسنگران، با اطمینان کامل میگم
تا رسیدن به شهادت راهی نیست!
تو همین جنگ نرم هم میشه شهید شد!
امشب شهادت علی خلیلی تکانم داد...
التماس دعای عاقبت بخیری و شهادت!
  • افسر ولایی مهدی(عج)

نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب، 15 روز قبل از شهادت

افسر ولایی مهدی(عج) | سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ق.ظ
افسران - نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب، 15 روز قبل از شهادت

سلام آقا جان!

امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛

دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…

من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.

اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!

ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…

یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!

من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.

آقاجان!

بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟

مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟

یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟

رهبرم!

جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.

آقا جان!

من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت

سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
  • افسر ولایی مهدی(عج)

هنوز هم به آسمان معبری باز است...

افسر ولایی مهدی(عج) | سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۴۷ ق.ظ


شهید علی خلیلی ناهی امر به معروف نهی از منکر قبل از نائل شدن به درجه رفیع شهادت در گفت‌و‌گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، در مورد درگیری خود با اشراری که سال 90 قصد تجاوز به یک خانم را داشتند، گفت: نیمه شعبان دو سال پیش به نظرم ساعت دوازده شب بود که می‌خواستیم دو نفر از دوستانم را به خانه‌‌شان در خاک سفید برسانم که دیدیم پنج، شش نفر در حال اذیت دو خانم هستند و به زور می‌خواستند وی را سوار ماشین کنند.

وی افزود: دوستان من به دلیل پائین بودن سنشان جلو نرفتند اما من به آن افراد تذکر دادم و گلاویز شدیم و یکباره چاقویی که نمی‌‌دانم از کدام سو، نثار ما شد.

شهید خلیلی با بیان اینکه چاقو به ناحیه گردنم و شاهرگ خورده بود، اظهار کرد: من همان جا افتادم و آن افراد نیز فرار کردند اما یکی از همراهان من که موتور سواری بلد بود آن‌ها را دنبال کرد و شماره پلاکشان را برداشت.

وی می‌گوید که من نیم ساعت در خیابان افتاده بودم و ماشینی که دو سرنشین داشت و عازم شمال بود من رو سوار کردند و به اورژانس فلکه سوم تهرانپارس بردند؛ ساعت دوازده و نیم بود که پزشکان گفتند که اگر تا نیم ساعت دیگر مریضتان را به یک بیمارستان مجهز نرسانید وی جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.

«دوستان من را به بیست و شش بیمارستان دیگر هم بردند اما هیچ بیمارستانی من را به دلیل اینکه حالم وخیم بود پذیرش نمی‌کرد تا اینکه بالاخره ساعت پنج در بیمارستان عرفان عملم کردند».

وی با بیان اینکه ضارب نیز به دلیل در اختیار داشتن شماره پلاک اتومبیلش به زندان افتاد گفت که مدت زیادی گذشت و ما چهار الی پنج ماه بعد به دادگاه رفتیم که سردار نقدی نیز حضور داشتند و من دیدم وکیلی گرفته‌اند و خود ایشان پیگیر کارها بودند.

این ناهی امر به معروف و نهی از منکر افزود: در دادگاه یکی از آن افراد به سه سال زندان و بقیه نیز که همدست بودند به شصت الی هفتاد ضربه محکوم شدند اما همه آن‌ها به قید وثیقه آزاد هستند.

شهید خلیلی به نقش مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت وقت نیز اشاره کرد و اظهار داشت: البته ناگفته نماند دکتر دستجردی نیز تشریف آوردن و هزینه بیمارستان را حساب کردند.

وی معتقد است که اسم کارش را امر به معروف نمی‌گذارد بلکه آن اقدام را دفاع از ناموس می‌داند و به گفته وی دفاع از ناموس بر هر مسلمانی واجب است.

شهید خلیلی در پایان با تاکید بر اینکه جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، خاطرنشان کرد: من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی امید ندوخته بودم به خاطر لبخند آقا رفتم و دفاع کردم.

پیکر شهید ناهی از منکر سه‌شنبه 5 فروردین تشییع می‌شود

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، پیکر شهید ناهی از منکر حجت الاسلام علی خلیلی فردا سه شنبه 5 فروردین ساعت 9:30 صبح از مسجد فاطمه زهرا(س) در نارمک به سمت مسجد النبی(ص) تشیع خواهد شد؛ همچنین ساعت 11 صبح در مسجد النبی نارمک آیت الله صدیقی نماز را بر پیکر شهید علی خلیلی خواهد خواند و پس از آن پیکر شهید به سمت بهشت زهرا تشییع و در قطعه شهدا به خاک سپرده می‌شود.

به گزارش فارس، 25 تیر ماه سال 1390 حادثه‌ای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.

در این حادثه جوان 19 ساله‌ای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید.

در این حادثه تعدادی از مراکز اورژانس بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستان‌های خصوصی در ازای واریز مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد.

سرانجام علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند.

علی خلیلی پس از مرخص شدن از بیمارستان در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری می شد.

وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام امروز عصر و در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار اباعبدالله الحسین و یارانش شتافت.
-
افسران - هنوز هم معبری به آسمان باز است
علی جان شهادتت مبارکــ ــ ــ ــ ــ ــ
  • افسر ولایی مهدی(عج)

شهدا گل بودند و ما پوچ!

قاصــــــدک منتظر | سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۳۲ ب.ظ
افسران - عجب ماهیه این ماه اسفند!!!

شهدا، مرگ را به سخره گرفتند، تا ما به حقارت دنیا بخندیم...

دنیا مشتمان را باز کرد...

افسران - شهدا زنده‌اند ...

شهدا "گل" بودند و ما "پوچ".

خدا آنها را برد و زمان ما را...

22 اسفند، روز بزرگداشت شهدا گرامی باد
  • قاصــــــدک منتظر

رنگ های مخملی!

افسر ولایی مهدی(عج) | جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۸ ب.ظ
 

رنگ های مخملی!

افسر ولایی نوشتــ»»

شیخ اصلاحات: سبــــــــــز

آقا کلیده: بنفـــــــــــــــــــش

من و صدهای من دیگر که با هم می شویم ملت: خون ســـــــــــــــــــرخ شهدا
  • افسر ولایی مهدی(عج)

خادم الشهدا

قاصــــــدک منتظر | دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۵۵ ب.ظ
 

خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند

این پست تقدیم به کنیز ولایی یوسف زهرا و همه ی خادمان شهدا

التماس دعا

  • قاصــــــدک منتظر