وصال عارفانه
کنیز ولایی یوسف زهرا(عج) | دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۳۲ ق.ظ
... شیطنـتم گل کرد؛
با طعنه گفتم: مثل اینکه شمـا هم توفیق شهــآدت نداشتید...!؟!
چهره اش برافروخته شد و گفت: هرگز تو شهـآدت من شک نکن!
من شهید می شم؛
از خدا خواستم که نه فقط با یک گلوله شهید بشم،
بلکه ذره ذره و با رنج فراوان، جون بدم.
همونطور هم شد...
به شدت شیمیایی شد و ...
ذره ذره...
اللّهم ارزقنـــآ شهــــادة فی سبیــلـــ امـام زمـاننـا، مهـدیـــ فـاطمـهــ (عج)
( به نقل از همسر شهید منوچهر مدق- کتاب اینک شوکران1)
- ۹۳/۰۲/۱۵
پست زیبایی بود.
حتما می دونید که بنده با دیدن همچین پست هایی از خود بیخود میشم و یاد آرزوی دیرینه ام میفتم...
چند روز پیش بعد از ملاقات با دو تا از دوستان ارزشی دانشگاهی، هنگام خداحافظی دو تا دعا و با صدای بلند نثارم کردن!
یکی، "ان شاءالله شهید بشی" و دیگری "ان شاءالله برای امام حسین(ع) تکه تکه شی!"
و دومی، بدنم رو لرزوند... ان شاءالله.