شیخ را عجب آمد...
آمده است روزی مریدان به محضر شیخ گرد آمدند و پس از تعظیم کنجکاوانه پرسیدند : ای مراد و پیر ما، بر ما بفرما آن چه ما را به تحیر و شگفتی واداشته و تعجب مان را بر بینگیزاند؟
شیخ بفرمود: آن را بگویم که خویش را نیز متحیر نموده است؟
جمع مریدان جملگی به یک باره آب حلقوم فروبرده و عرضه داشتند :آری!!
شیخ زبان اینگونه گشود:
باری، اخیر، در هماوردی در یکی از بلاد مجاور تیمی آن تیم دیگر را با نتیجه ی 6 بر 3 شکست داد و به مسند پیروزی جلوس نمود .
مریدان که سرگشته بودند پرسیدند : ای شیخ ، آن چه که تو را متعجب ساخته چیست؟دقیقا چیست؟
شیخ بفرمود : آنچه محیرالعقول است آن است که تیم بازنده پس از گل آخرین خویش تا انتهای هماورد شادی و پایکوبی می نمودند و پایین و بالا می پریدند. نیز، به هواداران خود پیروزی را تبریک گفته و جامه می دریدند و کوری میخواندند . طوری ذوق زده گشته بودند تو گویی 10 بر 0 فاتح میدان شده باشند..
مریدان که از فرط تعجب موهای سر خویش را یک به یک کنده بودند عرضه داشتند : حالیا آیا چگونه ممکن است گروهی که هماورد را مغلوب گشته ، پیروزی اش را در بوق و کرنا کند؟
شیخ آهی کشید و گفت : نمیدانم
جمع مریدان بازپرسیدند : این گونه که نمیشود ، یا شیخ راهی بنما و ما را از تاریکی جهل برون آر..
شیخ برای هیجان مضاعف سکوتی نمود و سپس افاضه کرد : آنها در مورد پیروزی خود بر این باورند که گلهایشان از گل های رقیب «گل تر» است ...
در این هنگامه خیل مریدان که از تحیر و شگفتی به فغان آمده بودند زین سخن ، جمعی به اغما رفته ، جمعی نیز جیغ کشان راهی دشت ها و کوهستان ها شدند و گروهی نیز دیگی از قیر گداخته تهیه کرده و خود را بدان پرتاب نمودند.
#آقای_سگرمه
_
💠 @tarkesh_khandeh(ترکش خنده) 💠
- ۹۴/۱۲/۱۱