دندون شیری من!
قاصــــــدک منتظر | دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۴۹ ب.ظ
اولین شعر کودک من...
دندون شیری من، داره میفته امروز
مامان برام خریده، یه شلوار و یه بلوز
قدم بلندتر شده، از بچه ها نی نیا
داره می رسه قدم، به قد این درختا
می خوام برم مدرسه، می رم کلاس اول
می خوام که درس بخونم، باشم شاگرد اول
مامان می گه سارا جون، دندونت رو دست نزن
بذار خودش بیفته، این قد زبون بش نزن
دندون من لق شده، همش تکون می خوره
وقتی زبون می زنم، اینور و اون ور می ره
مامان میگه میفته، دندون شیریِ تو
به جای اون درمیاد، یه دونه دندون نو
دندون تازه ی تو، دیگه برات می مونه
جاش یکمی خالیه، تا بزنه جوونه
اگه زبون بزنی، دندونت کج درمیاد
شبیه خرگوش می شی، زشت می شی خیلی زیاد
مانتو و شلوار دارم، با مقنعه یی سفید
می گفت چقد ناز شدی، هرکسی من رو می دید
شروع می شه از فردا، مدرسه ها آخ جونم
من دیگه از این به بعد، می نویسم و می خونم
قاصدک شاعر(فهیمه پورمحمد _ ارشد ادبیات کودک و نوجوان)
- ۹۳/۰۲/۲۲
پیشاپیش میلاد با سعادت مولی الموحدین حضرت مولا امیرالمومنین
:شاه مردان-شیر یزدان-مرد عرفان-جان عالم-یار خاتم-عشق و جانم
حضرت علی علیه السلام
و روز پدر گرامی باد.
با شعری در مورد حضرت علی به روزیم.
منتظر شما و نظرات زیباتون.
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
یا علی مدد