یک مسئله همین مسئله‌ی اقتصاد و دیگری مسئله‌ی فرهنگ است. در هر دو عرصه و در هر دو زمینه توقّعی که وجود دارد، تلاش مشترکی است میان مسئولان کشور و آحاد مردم. آنچه برای بنای زندگی و سازندگی آینده مورد انتظار است، بدون مشارکت مردم تحقّق‌پذیر نیست. بنابراین علاوه بر مدیریّتی که مسئولین باید انجام بدهند، حضور مردم در هر دو عرصه لازم و ضروری است؛
یه چیزی خیلی ذهن منو مشغول کرده؛ بپرسم؟
در این جشن مفتضحانه ی روز زن،
که مـا رو (دولتمردان مـا رو) به چهل سال قبل پرتاب کرد...چهل سال پس رفت...!!!
### جشنمون رفت داخل کـاخ...اون هم جشن میلاد حضرت زهرا(سلام الله علیها) که خودشون مظهر ساده زیستی هستن و انفاق لباس عروسیشون در شب عروسیشون، برای مـا متاسفانه فقط داستانه...!!!
### از بیت المـال( که سهم غنی و فقیر این جامعه است) استفاده شد برای خوشگذرانی عده ای ...
### مدل جشن و شادی مـا(دولت جمهوری اسلامی) متاسفانـه و بــدبخـتانه، شد شبیه جشن های هرزگی طاغوتیان چهل سال پیش.
...
امـا یک موردی رو، کسی از دوستان اشاره نکرد و من نمی تونم ازش بگذرم...واقعــا آزارم میده:
چهـل سال پیش، دیکتاتوری بود وشـاه و ملکه ی زنان کشور، همسر شاه بود.
امــا الآن جمهوریت است و بـاز آیـآ همسر رئیس جمهور، ملکه ی زنان کشور مـاست!؟! که برگزارکننده ی جشن روز زن باشد؟!!!؟
جمهوریتی که، با انقلابی عظیم بدست آمده؛ و رنج های بسیار در طول این سـالهـا؛
...انقلابی که، زنـان دلیری چون خانوم دباغ و هزاران زن مبارز دیگر، بابت آن رنج فراوان متحمل شدند؛
...انقلابی که، فقط یکی از استان های ما، به سبب جنگ تحمیلی، دویست و پنجاه هزار مــادرشهید دارد؛
... انقلابی که، زنـان فداکار گمنامی دارد، که هنوز هم کتک می خورند از همسر جانباز موجیشان؛
...انقلابی که، هنوز هم، هزاران مـادر چشـم انتظار فرزنـد دارد...
سوال من این است: ملکه ی زنان این کشور، این زنان هستند یـا همسـر جنـاب روحانی؟؟؟
ان شاءالله که مسوولین محترم دست در دست هم دهند و قفل مشکلاتمون رو باز کنن!
من چیزی نمی بینم!
من چیزی نمی شنوم!
من چیزی نمی گم!
یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافی گری می دهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد، همه اش حرام است.
امام خامنه ای(مُدظله العالی)
شیعیان!
خیابان های منامه
فریاد می زند !
و مُغیره
در کوچه های بنی هاشم
با زره پوش های سعودی
قدم می زند!
تا حالا شده از دست بابات ناراحت باشی!؟
از شدت ناراحتی،
یکی دو روز بری تو اتاق و بیرون نیای!؟
...
اونوقت، وقتی حالت بهتر میشه و میای تو جمع،
بابا با اونهمه ابهت مردونه،
نمی تونه لبخند خوشحالیشو پنهون کنه...
...
تا حالا شده از خدا دور بشی،
فکر می کنی وقتی دوباره می ری پیشش،
خدایی که مهربونترین مهربوناست،
چقدر خوشحال میشه...
مـاه رجـبـــــ، مـاه توبه است؛
خـدا کنه فرصــتـــ رو از دست ندیم...
بی آنکه بدانی،
همیشه،
در نور قدم برمی داری؛
نور چراغی به نام حسیـــنـــ (ع)
تو، تا وقتی با حسیـنـــ (ع)هستی،
بی آنکه بخواهی،
نمی توانی در ضلال باشی، ای زلال!
چقدر سخته آدم بسوزه به دست کسی که، باید دلسوزش باشه...!!!
این دختربچه، دلش بیشتر از صورتش سوخته...!
با دل علوی، به این آدرس برید.
http://www.mahdijoudaki.ir/note/item/115-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-5-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87.html#comments
" واستعینوا بالصبر و الصلوة..."
و از صبر و نماز یاری جویید... .
(در تفاسیر و روایات مختلف، مراد از صبر را در این آیه، روزه دانسته اند.)
حضرت سلیمان (علیه السلام) گنجشکى را دید که به ماده خود مى گوید:
- چرا از من اطاعت نمى کنى و خواسته هایم را به جا نمى آورى؟ اگر بخواهى تمام قبه و بارگاه سلیمان را با منقارم به دریا بیندازم توان آن را دارم!
سلیمان از گفتار گنجشک خندید و آنها را به نزد خود خواست و پرسید:
چگونه مى توانى چنین کارى بزرگى را انجام دهى؟
گنجشک پاسخ داد:
- نمى توانم اى رسول خدا! ولى مرد گاهى مى خواهد در مقابل همسرش به خود ببالد و خویشتن را بزرگ و قدرتمند نشان بدهد از این گونه حرفها مى زند. گذشته از اینها عاشق را در گفتار و رفتارش نباید ملامت کرد.
سلیمان از گنجشک ماده پرسید:
- چرا از همسرت اطاعت نمى کنى در صورتى که او تو را دوست مى دارد؟
گنجشک ماده پاسخ داد:
- یا رسول الله! او در محبت من راستگو نیست زیرا که غیر از من به دیگرى نیز مهر و محبت مى ورزد.
سخن گنجشک چنان در سلیمان اثر بخشید که به گریه افتاد و سخت گریست. آن گاه چهل روز از مردم کناره گیرى نمود و پیوسته از خداوند مى خواست علاقه دیگران را از قلب او خارج نموده و محبتش را در دل او خالص گرداند.[1]
پی نوشت :
1.بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 14، ص95.
