دو کلام حرف حساب با خواهرای دینی ام
افسرنوشتـــ »»
سلام همسنگران بزرگوار.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
تو این پست روی حرفم با جوون هایی مثل خودمه؛ جوونایی که احساس می کنن از دماغ فیل افتادن... تو اوج دوره جوانی هستن و تصمیمات سر خود می گیرن.
بحث امروزم درمورد دوستی و رفاقت و مد و پوشش و اینجور چیزاست و روی حرفم با دختر خانماست!
حالا بریم سر اصل مطلب. کاملا خودمونی و بی پرده حرفامو می زنم؛ امیدوارم به کسی برنخوره.
دختر خانمی که از صبح تا شب گوشیت دستته و داری به مخاطب خاصت پیام میدی؟! تا به حال به این فکر کردی که همین مخاطب خاص، با مخاطب های خاص تر از تو هم هست؟! بله! این که مشکلی نداره! شما هم میری چند تا دوست دیگه انتخاب می کنی... ایول به غیرت و حیای همه تون.
بهت می گن چرا روسری عروسکت رو سرت کردی، میگی دلم میخواد! بهت میگن چرا با مانتوی تنگ و چسبان تو خیابون میایی؟ میگی، هه! اینکه چیزی نیست! با مانتوی آستین کوتاه و بلوز شلوار هم میرم؛ تازه خبر نداری! با ساپورت اینقد خوشگل میشم که نگو! راستی بهت گفته بودم بی اف ام صبح اومده بود دنبالم؟! میلاد رو نمیگما! اشکان رو میگم! نه ببخشید آرش بود! وای نگو که چه حالی داد! با هم رفتیم یه قهوه خونه سنتی و دو تا قلیون زدیم به بدن! امشبم که پارتی دعوتیم... اوه یادم رفتم آخر شبم با کامبیز تو فیسبوک قرار دارم؛ عکسامم که هنوز برای بیژن نفرستادم؛ وای چه خاکی به سرم کنم...
- ۸ نظر
- ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۶