دلت پاک باشه!
- ۶ نظر
- ۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۱
شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد:
روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد. قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود. قاضی از زن پرسید: آیا بر گفته ی خود شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.
قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال از شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است. گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است، تا آنگاه گواهی دهیم.
چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود. چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید.
چه خوب بود آن مرد باغیرت، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره، چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند.
گفتم : که روی
خوبت , از من چرا نهان است
گفتا : تو خود حجابی , ورنه رخم عیان است !
گفتم : که از که پرسم , جانا نشان کویت
گفتا : نشان چه پرسی , آن کوی بی نشان است !
گفتم : مراغم تو , خوشتر زشادمانی
گفتا : که در ره ما , غم نیز شادمان است !
گفتم که سوخت جانم , از آتش نهانم
گفت آنکه سوخت او را , کی ناله یا فغان است !
گفتم : فراق تا کی گفتا که تا توهستی !
گفتم : نفس همین است گفتا سخن همان است !
گفتم : که حاجتی هست , گفتا بخواه از ما!
گفتم : غمم بیفزا , گفتاکه رایگان است !
گفتم : زفیض بپذیر , این نیم جان که دارد
گفتا : نگاه دارش , غمخانه تو جان است !
ملامحسن فیض کاشانی
جمعه 1/6/1387 - 2:29
تقدیم به مادر خانم عزیزم که جای خالی مادرم را برایم پر کردن...
گفتم مادر..
گفت جانم…
گفتم درد دارم...
گفت دردت به جانم...
گفتم گرسنه ام...
گفت بخور از سهم نانم…
گفتم کجا بخوابم؟؟!
گفت روی چشمانم…
اما یک بار نگفتم من خوبم، من شادم؛
همیشه از درد و رنج گفتم!
به سلامتی مادر؛
برای اینکه دیوارش از همه کوتاه تره؛
هیچ وقت نگفت من، همیشه گفت بچه هام...
مادر بزرگوارم روزت مبارک.خداوند با بندگانش عقد اخوت نبسته است...
ربا جنگ با خداست و سرانجام این جنگ نابودی است!
تذکر نوشتـــ »»
در آیه 279 سوره بقره آمده: «فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ» و اگر (چنین) نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاستهاید؛ و اگر توبه کنید، سرمایههاى شما از خودتان است. نه ستم مىکنید و نه ستم مىبینید. همه این آیات دال بر حرمت ربا دارد.
مراقب باشید همسنگران عزیز.
جریمه ای که بابت دیرکرد وام به بانک می دهید، رباست...
ربا، جنگ با خداست...
به امور بانکی خود دقت کنید!
نتیجه اش همان اختلاس 3 هزار میلیاردی می شود!
جیب بقیه رو پرپول نکنید که بخاطر سنگینی اش در کانادا اتراق کنند!
بد نیست نظر مراجع رو هم بدونید:
آیت الله العظمی خامنه ای
اخذ دیرکرد وام ها توسط بانک ها جایز نیست و حرام می باشد ولی وام
گیرنده به سبب اینکه مجبور است این کار را انجام دهد تکلیفی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی مظاهری
ایشان در باب اخذ دیرکرد وام ها توسط بانکها می فرمایند: اخذ دیرکرد
وام ها جایز نیست و وام گیرنده اگر مجبور است که این کار را انجام دهد پرداخت آن برایش
جایز است.
حضرت آیت الله سیستانی
ایشان نیز اخذ دیرکرد وام ها را جایز نمی دانند ولی در مورد وظیفه وام
گیرنده می فرمایند: به دلیل اینکه این یک قانون می باشد وظیفه ای بر گردن وام
گیرنده نمی باشد.
آیت الله مکارم شیرازی
اخذ دیرکرد وام ها در
حد 2الی 3 درصد برای تأمین هزینه های جاری
بانک، مثل: قبض آب، برق و ... اشکالی
ندارد ولی بیش از این درصد جایز نیست، ایشان در توصیه ای به وام گیرندگان می
فرمایند: اگر نیاز مبرم به وام دارید و زندگی بدون گرفتن وام برایتان مشکل است
گرفتن آن مشکلی ندارد اما اگر برای تجهیز تشریفات زندگی می باشد گرفتن این وام جای
اشکال دارد.
آیت الله نوری همدانی
اخذ دیرکرد بازپرداخت وام در بانک ها حرام و ربا می باشد.
خلیج فارس در حدیث پیامبر(ص):
افسر نوشتـــ »»
و شناسنامه ایرانی از طرف ما تقدیم به خلیج فارس:
لطفا برای حفظ نام خلیج فارس رای دهید:
می گفت
ما نسل "غیرت روی خواهر" و "روشنفکری روی دوست دختریم"
نسل کادوی یواشکی
نسل پول ماهیانه vpn
نسل شینیون زیر روسری
نسل خوابیدن با sms
نسل درددل با غریبه ی مجازی
نسل جمله های کوروش و دکتر
نسل ترس ازمنکرات
نسل سوخته !!!
حجت الاسلام داستانپور در یکی از سخنرانی هایش، ماجرای عبرت انگیزی از برخورد شهید چمران با یکی از گنده لات های مشهد بیان می کند.
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی، برای دعوا(!) و غذا خوردن؛ که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دستبند، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم، ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!!... برید براش بخرید و بیارید...!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر...
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران: چرا؟!
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....
شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده...
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یه کمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!....
... رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود...رفت وضو گرفت.
... سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد؛ پشت سر صدای خمپاره هم یه صدای دیگه از سنگر اومد.....
رضا رو، خدا واسه خودش جدا کرد...!!!
فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش...یه توبه و نماز واقعی...
حسرت نوشتـــ :...مـا هنــوز اندر خمــــ یکــ کوچــــــه ایم!!!
فتواهای شیخ ابوعکرمه در باب آداب زدن همسر!!!
1- بر زن واجب است که وسایل کتک زدن مثل عصا، چوب خیزران و... را برای شوهرش آماده کند تا وقتی که شوهرش به خانه آمد و خواست او را کتک بزند تا در پیدا رکدن این وسایل به سختی نیفتد!!!
2 - بر مرد مستحب است که در اول صبح و قبل از رفتن به محل کار، همسرش را کتک بزند؛ زیرا در این کار دو فایده وجود دارد؛ ادب کردن زوجه و ورزش صبحگاهی برای مرد!!!