دریچـ ـهـ انتـ ــظار

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

دریچـ ـهـ انتـ ــظار

مطالب روز سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری

دریچـ ـهـ انتـ ــظار

در طبیعتــــــ رازی نهفته استــــــ؛
راز شکوفاییـــــــ،
بهاری دیگــــــــر،
راز سبز انتظــــــار...
شاعر: امین کوهـــــرو(نیما.آ)
____________________________
چشمها را بر دریچه ی انتظار پلک نمی زنم.
اشکها در بستر گونه ها سرود دلتنگی سر می دهند.
آن سوی وسعت بارانی دل آفتاب یاد تو جاریست.
ساحل ماسه ای دستانم هنوز از عشق تو نمناک است.
نیلوفران خیس از شرم نگاه شعر شادی زمزمه می کنند.
نبض زمان نفس نفس میزند از حسرت دیدارت .
آغوش سرد دشت روزهاست گرمی عشق تو را منتظر است.
بیا که غروب دیگر از غربتش به تنگ آمده است.
بیا دیگر…
اللهم عجل لولیک الفرج...
___________________________
ای رزمنده ای که در فضای سایبری می جنگی؛
برای فشردن کلید های کامپیوتر، وضو بگیر
و با نیت قربة الی الله قلم بزن
بدانکه تو مصداق «و ما رمیت اذ رمیت...» هستی
تو در شب های تاریک جبهه سایبری،
از میدان مین گناه عبور میکنی...
مراقب باش!
به اهل بیت و شهدا تمسک کن!
بصیرتت را بالا ببر که ترکش نخوری!
رابطه خودت را با خدا زیاد کن...
با اهل بیت یکی شو...
و در این راه گوش بفرمان ایشان و مخصوصا رهبرت باش...
وقتی با وضـو پشت کیبورد بنشینی، و بسم الله بگویی
دستانت دیگر در اختیـار خودت نیست ...
می شود وسیله ای برای نوشتن حرف حقی که باید گفته شود
دیگر از گناه فاصله میگیری ، بوی نامحرم را نمیشنوی !
این وضو قدرتی به قلمت می دهد که قلب را سوراخ کند
و به عمقش برود و به دل برسد
جایی که فقط با حرف حق است که می لرزد ...
چهار ستون دل که لرزید ، حرف حق کارش را کرده ...
حالا دیگر نوبتِ دل است که وضو بگیرد ...
بسم الله بگوید و پشت کیبورد بنشیند
و دوباره مُوس را تکان دهد...

پیام های کوتاه
پیوندها
آخرین نظرات

۴۲ مطلب با موضوع «هفت سین بندگی :: 6.ساحل آرامش(ازدواج)» ثبت شده است

وفاداری

قاصــــــدک منتظر | جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۳۱ ب.ظ

وفاداری یک زن:                           

زمانی معلوم می شود که

                                  مردش هیچ نداشته باشد

وفاداری یک مرد:                            

زمانی معلوم می شود که

                                         همه چیز داشته باشد

حاج اسماعیل دولابی:
وقتی دختر و پسر همدیگر را پسندیدند ، بله والسلام . نکند شرط و شروط بگذارید و مهریه ی سنگین و شیربها و گرفتن مجالس پرخرج عروسی و جهیزیه ی کلان و امثال آن را به هم دیگر تحمیل کنید و از همان اول زندگی خانواده ها راخراب کنید. شرط، باطل کننده ی عقد است . همینجا عقد را خراب کردی . البته عقد اسلامی خراب نمی شود، ولی عقد ایمانی خراب می شود. چون تا می گویی شرط دارد، دختر و پسر دلشان می لرزد و در نتیجه عقد خراب می شود. وقتی دختر و پسر در شب زفافشان برای بدهی ها و مخارج ، یک دنیا غصه و نگرانی دارند، بچه ای هم که درست می شود، حاضر نیست به این دنیایی بیاید که پر از نگرانی و غصه است، لذا مجبور می شوند پهلوی مادر را بشکافند و به زور بچه را بیرون بیاورند . وقتی دوطرف هم دیگر را پسندیدند، بگذارید با اختیار و میل خودشان آنچه در وسعشان است، انجام دهند.
مصباح الهدی ص389

  • قاصــــــدک منتظر

تو در حد من نیستی

افسر ولایی مهدی(عج) | جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۶ ب.ظ

امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ برای گریز از خطر آلوده شدن و رهایی از دام شیطان هنگام رو به رو شدن با نامحرم، این گونه رهنمود می دهد:
اگر یکی از شما زنی را دید و خوشش آمد، چشم از او برداشته، نزد همسر خود رود که آنچه او دیده است، همسرش نیز دارد و مواظب باشد که شیطان را بر دل خویش راه ندهد و آن که متأهل نیست، دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد سپاس گوید و صلوات بر پیامبر و خاندانش فرستد، آنگاه از فضل خدا بخواهد و خدا نیز با رحمت خویش او را از راه مباح بی نیاز می گرداند.

تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۸۹

  • افسر ولایی مهدی(عج)

ارتباط کلامی در حد ضرورت

افسر ولایی مهدی(عج) | چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۵۹ ق.ظ

【 با مرد و زن غریبه، در حد ضرورت ارتباط کلامی برقرار کنیم】

▩ خانم ... لازم نیست از مغازه دار دو سطر تشکر کنی، یک تشکر و خداحافظی کوتاه کافیه...
▣ آقا ... مشتری شما با شما محرم نیست که بهش رنگ لباس پیشنهاد میدی و میگی این رنگ بهت میاد!

▩ خانم ... لازم نیست با فروشنده نیم ساعت چونه بزنی، یا اگه جنس گرونه .. شروع کنی به نالیدن از گرونی !
نه خدا راضی هست که شما به خاطر ارزونتر خریدن با مرد نامحرم چونه بزنی که گاهی به شوخی کردن هم می کشه! نه همسرت راضی هست با این کار تخفیف بگیری ...
▣ آقای فروشنده ... شما هم جنس رو به هر قیمتی میخوای بدی ... زود قیمت نهایی رو بگو و منتظر نباش بهت التماس کنن و قربون صدقه ت برن.

▩ خانم ... کسی که شما باید همه طنازی هات رو براش نگه داری، شوهرته ... حواست باشه.
▣ آقای فروشنده ... تو مغازه ت که هستی، حواست پیش زن و بچه ی خودت باشه.
__________________________________________________________________________
پ ن :

خانمها ... آقایون ... آرامش خونوده هاتون در گرو رفتارهای شماست ...
شوخی و بگو و بخند با نامحرم روی روح شما اثر می گذاره و این اثر به خونه هاتون منتقل میشه، در رفتارتون با همسرتون نمود پیدا می کنه و باعث سرد شدن محیط خونه تون میشه.

  • افسر ولایی مهدی(عج)

"تمــــــــام " دار و ندارم نگـاه توســـت

قاصــــــدک منتظر | يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۵۸ ب.ظ

گاهـــی …
میان وسعــــــــت دستان خالیـــم
حس می کنــم …
تمــــــــام دار و ندارم نگـاه توســـت...!

  • قاصــــــدک منتظر

صدای خنده ها

بانــــــــــوی ارغوانی | يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۲ ب.ظ

// تمام خستگی هایت را یک جا می خرم

تو فقط قول بده

صدای خنده هایت را به کسی نفروشی! //

  • بانــــــــــوی ارغوانی

فارسی وان در سال 2020 و آینده زنان ایرانی

افسر ولایی مهدی(عج) | سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۰۰ ب.ظ

زمـانیـکه مـدیـر عامـل شبـکه فارسی زبـان فارسی وان "Farsi1 " مهـمون برنـامه صـدای آمـریـکا " VOA " بـود ، وقتـی مجـری برنـامه ازش پرسید: برنـامه آینـده شمـا چیـه؟ گفت تا سال " 2020 " کاری مـیکنیـم که مـردهـای ایـرانی خـودشـون زنهـاشـون رو بـرای نمـایش دادن از خونه بیـرون بفـرستن. مجـری برنـامه گفت: مـگه میـشه مـردهـای ایـرانی با اون غیـرتشـون همـچین کاری انجـام بـدن ...؟؟؟

در جـواب این سـوال مهـمون برنـامه گفت: وقتـی تـوی آب صد درجه یه قـوربـاغـه رو بنـدازی یه دفعـه بیـرون مـیپـره ، چـون خیـلی داغه ، اما وقتـی یه قـوربـاغه رو بنـدازی تـوی آب خنک ، بـراش خیـلی خـوبـه و وقتـی آروم آروم آب جوش بیـاد ، قـوربـاغه با اینـکه گرمشه و میـخواد بپـره بیـرون امـا دیگه تـوانی برای بیـرون پـریـدن نداره ...
مـا کـاری مـیکنیـم که زنهـای ایـرانی آروم آروم تـا جایـی پیـش بـرن که دیگـه خـودشـون بدونـن که راهی بـرای برگشـت نـدارنـد...
» نشـر ایـن پیـام حتـی اگه یـک نفـر را هـم تحـت تاثـیر قـرار بـده ارزش داره ...
  • افسر ولایی مهدی(عج)

سنت های دست و پا گیر

افسر ولایی مهدی(عج) | جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۳ ب.ظ

از مراسم عروسی آغاز کنید
در همه‌ی امورِ زندگیتان سادگی را رعایت کنید. اوّلش هم از همین مراسم ازدواج است، از این جا شروع می‌شود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدی‌اش هم می‌شود ساده و الّا شما که رفتید آن مجلس کذاییِ مثل اعیان و اشرافهای زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمی‌توانید بروید توی خانه‌ی کوچکی مثلاً با وسایل مختصری زندگی کنید. این جور نمی‌شود دیگر. چون خراب شده و از دست رفته است. از اوّل، زندگی را پایه‌اش را بر اساس سادگی و ساده زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان شاء الله آسان شود.

مقام معظم رهبری

 خطبه‌ی عقد  1374/6/13


منبع: vettr.blog.ir
  • افسر ولایی مهدی(عج)

به دوست پسرم خیانت کنم یا به شوهرم؟!!

افسر ولایی مهدی(عج) | سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۷ ب.ظ

خانواده به عنوان اولین پله یک جامعه بسیار ارزشمند و محبوب است و در اسلام هیچ بنایی محبوب تر از خانواده پایه ریزی نشده است چنانکه در قرآن از زن و مرد به عنوان لباس یکدیگر یاد شده است: «هُنّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنّ؛ آنها لباس شما هستند، و شما لباس آنها. هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید». (بقره: 187)
باتوجه به اینکه ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام بخاطر انقلاب اسلامی در دنیا شناخته شده است همواره مانند سیبل برای تیر اندازی دشمنان به پایه اسلام تشبیه می شود. از این رو دشمنان اسلام برای از بین بردن این دین الهی سعی در تخریب پایه ابتدایی آن یعنی خانواده دارند و بهترین راه برای تخریب خانواده ها تزریق فرهنگ غربیست و این وظیفه بر دوش شبکه های ماهواره ای فارسی زبان است.
هدف اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای، زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانواده‌ها و ایجاد حس رقابت جنسی و تفکر آزاد‌اندیشی مطلق است. در این نوع برنامه‌ها، زن و مرد به جای اینکه انیس و مونس هم باشند، به صورت رقیب یکدیگر نمایش داده می‌شوند و نسبت به هم وفاداری، تعهد و پای‌بندی ندارند.
اعضای یک خانواده وقتی در سریال‌های ماهواره‌ای، خیانت و روابط آزاد زن و مرد را تماشا می‌کنند، این احساس به آنها دست می‌دهد که این افراد در زندگی خود موفق هستند و هیچ مشکلی ندارند. در نتیجه، با تماشای این برنامه‌ها خانواده دچار پوسیدگی می‌‏شود، که پی‏آمدهای منفی آن در جامعه، بی‌بند و باری دختر‌ها و پسر‌ها و افزایش آمار طلاق است.

  • افسر ولایی مهدی(عج)

غدیر از منظر رهبری

افسر ولایی مهدی(عج) | دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۷ ب.ظ

آنچه در مورد محتوای این جمله‌ی تاریخی و شریف و پر مغز بایستی بیان بشود [اینکه‌]، غیر از نصب امیرالمؤمنین به خلافت و امامت بعد از نبیّ اکرم و وصایت پیغمبر - که معنای رایج و شایع این جمله است - یک مضمون مهمّ دیگری در این بیان وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن، پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امّت و اهمّیّت این موضوع از نظر اسلام است. آن کسانی که سعی کردند اسلام را از مسائل اجتماعی و از مسائل سیاسی برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصی و مسائل خصوصیِ زندگی افراد - و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند که تبلیغات دشمنان و دستهای دشمنان هم این بینش را در بین مسلمانان در طول سالیان دراز ترویج کرده است - جوابشان مسئله‌ی غدیر است.

متن کامل بیانات در دیدار اقشار مختلف مردمی

_______________________________________________________________

پ ن :

1 . دو جمله زیبا از ایشان در سالیان گذشته:

+ بنده به دوستانم غالبا میگویم که نگوئید 《الحمدلله الذی جعلنا...》
میترسم دروغ باشد؛ بگویید: 《اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب》
خدایا ما را از متمسکین به ولایت قرار بده. ولایت علی را آن کسی دارد که با علی پیوندی ناگسستنی در اندیشه و عمل داشته باشد.

+ غدیر، "کربلای عوام" بود و کربلا، "غدیر خواص" ؛ در غدیر با آنکه بیعت گرفته شد جفا شد ولی در کربلا با اینکه بیعت برداشته شد، وفا شد.

2 . هر چند با تاخیر، اما(!) غدیر، روز تبرک یافتن ولایت از برکت امام علی(ع) مبارک باد.

3 . امروز، روز باشکوه و زیبایی بود؛ هم از جهت ولایت علوی و هم از جهت شخصی برای بنده و خانمم!

ما امروز یه سفره ساده عقد پهن کردیم(ما هنوز تو عقدیماااا !) و زندگیمون رو به مناسبت ولایت علی(ع) تبرک کردیم... سفره ای که عین مهریه مون ساده و معنوی بود... در عین سادگی، یه دنیا حرف با ما داشت... حرفایی از جنس عشق و محبت؛ اعتماد؛ ایمان؛ تقوا؛ حیا و عفت؛ زیبایی؛ همکاری و همدلی؛ شُکر و سپاسگزاری و ...

ناگفته نماند سفره عقدمون رو با کمک قاصدک خانم چیدیم و اکثر وسایل سفره به صورت خودجوش و کاملا خلاقانه طراحی و چیده شد!

پس جاداره این روز خوب و قشنگ رو به همه دوستداران امامت و ولایت، خصوصا "قاصدک منتظر"م تبریک عرض کنم و آرزوی سعادت و خوشبختی برای همه جووونها داشته باشم؛ ان شاءالله به پای هم جووون بشید!

  • افسر ولایی مهدی(عج)

دل می زند از چادر...

افسر ولایی مهدی(عج) | چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۵۱ ب.ظ

تصویرت در شبکه اجتماعی با چادر و روسری!

                         لبخندی ملیح و نگاهی که سراسر ناز است!

                                        پیش چشم هزاران نامحرم لایک می خورد و تو نوشته ای:

                                                            افتخار می کنم که محجبه ام!

اگر اینگونه می خواهی مبلغ حجاب در فضای مجازی باشی،

بدان که دلبری کردنِ "تــــو"ی چادری دل می زند از چادر!

الباقی کلام در مطلب همسنگر بزرگوارم   جـــــــــــــــــار

  • افسر ولایی مهدی(عج)

حاج آقا: دوست دختر داشته باشین!

افسر ولایی مهدی(عج) | چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۰۹ ب.ظ

پسر جوان: سلام حاج آقا، ببخشید مزاحم شدم. می‌شه یه سؤال خاص بپرسم؟

حاج آقا: سلام عزیزم، بپرس.
پسر: دوست دختر اشکال داره؟

ح=نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.

پ=حاج آقا جدی می‌گم، درست جواب بدید.

ح=منم جدی می‌گم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقه‌مند بشن و از هم لذت ببرن.

پ=پس من با مجوز شما فردا می‌رم با یک دختر دوست می‌شم ها، ok؟!

ح=خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت می‌کنم.

پ=ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمی‌کردم این‌قدر پایه باشین!

ح=حالا کجاشو دیدی! البته اگه می‌خوای با مجوز من بری، لطفاً همون جوری که من می‌گم اقدام کن.

  • افسر ولایی مهدی(عج)

فرهنگی به نام پل عابر / عبور از پل های زندگی

افسر ولایی مهدی(عج) | چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۹ ب.ظ

افسرنوشتـــ »»

سلام مجدد.

دو ترمه که از اصفهان میهمان دانشگاه تربت حیدریه شدم. تو مسیر دانشگاه، یه پل عابر هوایی هست که باید ازش رد بشیم تا به اونور جاده که دانشگاه هست، برسیم.

جاده ای که از زیر این پل رد میشه، جاده بزرگراهی هستش که مسیر تربت به مشهد از اینجاست.

اکثرا ماشین ها با سرعت بالایی از این جاده رد میشن؛ تو این یک سال، بارها و بارها شده که جاده خلوت باشه و ماشینی هم رد نشه اما خدا شاهده هنوز یک بار نشده که از زیر پل رد بشم! برخلاف همه دوستان و دانشجویان دانشگاه!

این کارم چند تا دلیل داره؛ یکیش مربوط میشه به مسئله فرهنگ! وقتی با هزینه بیت المال، پل میزنن که برای امنیت فرد هم هست، چرا باید از زیر پل رد بشم؟!!

دلیل دیگه هم، بحث حق الناســــه! چه بسا ممکنه بنده در حال عبور از زیر پل باشم و همون لحظه ماشینی بخواد از اونجا رد بشه؛ اگه سرعت داشته باشه که خدای ناکرده ممکنه هردو دار فانی رو وداع بگیم و آرزوی شهادت رو هم به گور ببریم! اگه هم سرعت نداشته باشه، بهرحال با عبور من از جاده، مجبوره سرعتش رو کمتر کنه تا رد بشم و این نوعی حق الناسه.

دلیل اصلی هم که حفظ جان شیرین آدمیه!

و اما دلیل محکم تر و اصلی اصلی!

بنده به خانمم قول دادم هیچوقت از زیر پل رد نشم و مثل یه آدم "های کلاس" همیشه از پل عابر استفاده کنم!

خداییش مرد به این خوش قولی دیده بودین؟!!! خوشم میاد اصلا از خودم تعریف نمی کنم! اصلا!

فردا امتحان آخرمه و ممکنه تا مدتی نامعلوم به نت دسترسی نداشته باشم(البته از فردا عصر به بعد)؛ دعا کنید امتحان فردا رو 10 بشم! چیه؟! تعجب کردین؟! بابا باور کنین ما بچه درسخونیم(البته به زور شب امتحان!)

میانترم و نمره کلاسی رو از 10، نمره 9 گرفتم!(البته برگه میانترمم رو بد تصحیح کرد!) و فردا هم امتحانمون از 10 نمره ست!

عمومی هم نیستاااااا! کاملا تخصصی و کامپیوتری؛ درس "شبیه سازی کامپیوتری"

دیدین اصلا از خودم تعریف نمیدم؟!! واقعا گمنام بودن و ریا نکردن خیلی سخته!

یـ مهدی(عج) ـا

  • افسر ولایی مهدی(عج)

دو کلام حرف حساب با خواهرای دینی ام

افسر ولایی مهدی(عج) | چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ

افسرنوشتـــ »»

سلام همسنگران بزرگوار.

امیدوارم حالتون خوب باشه.

تو این پست روی حرفم با جوون هایی مثل خودمه؛ جوونایی که احساس می کنن از دماغ فیل افتادن... تو اوج دوره جوانی هستن و تصمیمات سر خود می گیرن.

بحث امروزم درمورد دوستی و رفاقت و مد و پوشش و اینجور چیزاست و روی حرفم با دختر خانماست!

حالا بریم سر اصل مطلب. کاملا خودمونی و بی پرده حرفامو می زنم؛ امیدوارم به کسی برنخوره.

دختر خانمی که از صبح تا شب گوشیت دستته و داری به مخاطب خاصت پیام میدی؟! تا به حال به این فکر کردی که همین مخاطب خاص، با مخاطب های خاص تر از تو هم هست؟! بله! این که مشکلی نداره! شما هم میری چند تا دوست دیگه انتخاب می کنی... ایول به غیرت و حیای همه تون.

بهت می گن چرا روسری عروسکت رو سرت کردی، میگی دلم میخواد! بهت میگن چرا با مانتوی تنگ و چسبان تو خیابون میایی؟ میگی، هه! اینکه چیزی نیست! با مانتوی آستین کوتاه و بلوز شلوار هم میرم؛ تازه خبر نداری! با ساپورت اینقد خوشگل میشم که نگو! راستی بهت گفته بودم  بی اف ام صبح اومده بود دنبالم؟! میلاد رو نمیگما! اشکان رو میگم! نه ببخشید آرش بود! وای نگو که چه حالی داد! با هم رفتیم یه قهوه خونه سنتی و دو تا قلیون زدیم به بدن! امشبم که پارتی دعوتیم... اوه یادم رفتم آخر شبم با کامبیز تو فیسبوک قرار دارم؛ عکسامم که هنوز برای بیژن نفرستادم؛ وای چه خاکی به سرم کنم...

  • افسر ولایی مهدی(عج)

تفاوت ها در زندگی زناشوییــــ

افسر ولایی مهدی(عج) | سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۱ ب.ظ

«این پست از طرف من و همسر عزیزم، قاصـــــدک منتظر، تقدیم به عزیزانی که زندگی زناشویی دارند»

این متن راجع به یکــ عشق زمینی هستــــ
نوشته ای از نادر ابراهیــمی / راجعــــ بهـــ تفاوتــ هاستـــ
حتما بخونیــــــــد

همسفر!
در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد، بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم، باقی بماند.
خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی.
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه‌ی نگاه کردن را.
مخواه که انتخاب‌مان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویامان یکی.
همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن، دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است.
عزیز من!
دو نفر که سخت و بی‌حساب عاشق‌ هم‌اند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است،
واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند!
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافی است.
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد،
بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم، بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هرچیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛
اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه‌ی مطلقاً واحدی برساند.
بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛
اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم
و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم بی‌آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من!
دو نیمه، زمانی به راستی یکی می‌شوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» می‌سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند،
نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازه‌ای را پیش نکشند؛
پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیم بگیریم که حرکات‌مان، رفتارمان، حرف‌زدن‌مان و سلیقه‌مان، کاملاً یکی نشود
و فرصت بدهیم که خرده اختلاف‌ها و حتی اختلاف‌های اساسی‌مان، باقی بماند
و هرگز، اختلاف نظر را وسیله‌ی تهاجم قرار ندهیم…

عزیز من! بیا متفاوت باشیم و تفاوت ها را بپذیریم!

  • افسر ولایی مهدی(عج)

عنـد المطـالبه ی شیــرینــ

کنیز ولایی یوسف زهرا(عج) | دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ب.ظ

 

< این پست تقدیم به زوج آسمانی سنگرمان، خصـوصـا خواهر عزیزم، قاصـدک منتـظر >

 

کـار هـر شب اش بود...

...

امشـب هم،

 صدایـش کرد؛...

امین آقـا!

یه لحظـه بیـــآیید اینجـا...

_ بله؟

_ من مهریـه مـو می خوام.

_ نه خـواهش می کنم...

فقـط امشـب نه...!

بـاور کن فـردا امتحان سختی دارم.

_ نه، چند شبه همینو می گی.

من همین الآن مهـریمو می خوام.

_ خواهش می کنم.

_ خیلی نمی خوام، حالا شمـا بفرمایید بشینید!

_باشه...چشم.

فقـط به من رحم کن... همه ی امـروز رو داشتم امتحانمو می خوندم.

_ باشه، شما بفرمایید بشینید.

_چشم

_خب، بخـونید!

_ کجـا رو؟

_ طـه رو، از همون اولش.

_ أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیــم

طــه

مـا أنزلنا علیـک القـرآن لتشقی

ایییم...صبـر کن!

...

مـا أنزلنا علیک القرآن لتشقی

یادم نمیاد خانوم...

خواهش می کنم به من رحم کن!

_ همین!!!

حالا چند آیـه بخون!

آخه یادم نمیـاد!

بـاور کن وقت نداشتم واسه مـرور.

خـــدا داره اینقـدر به پیامبرش رحم می کنه و می گه ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی؛

اونوقت شما به ما رحم نمی کنی!

_ اییییم...آخه...

_ ایندفعه رو ببخشید دیگه!

_ باشه؛

بخشش، لازم نیست اعدامش کنید! //  به یاد درس "ویــرگول" کتاب زبان فارسی :))   //

 

... مهــریه اش هم، مثل دلــش، آسمانی؛

حفظ کلام آسمـانی، قــرآن

 

  • کنیز ولایی یوسف زهرا(عج)