فلسفه پارادوکسی!
- ۰ نظر
- ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۶
دیدار جمعی از نمایندگان مجلس و مسؤولان دولتی با رئیس جمهور
خرسند نوشتــ »»
سلام دوستان. دیشب تو مدیریت سنگر بودم که دیدم یک نفر نفس زنان و ترسان ترسان و لرزان لرزان یه نظر بهم داد!
اینا رو از کجا فهمیدم؟! تعجب نکنید! بابا ما رو دست کم نگیرید! یه پا دکتریم واسه خودمون! چی گفتم؟! دکتر؟! ببخشید کارگر ساختمون منظورم بود! ای بابا! فکر کنم آخر شبی مخم پاره سنگ برداشته. چی دارم واسه خودم بلدوزر می کنم؟!!
با دیدن عکس بالا، جای منم بودین تعجب می کردین. دیشب "آق حسن" اومد تو وبم و سلام "اکبر جوجه" ببخشید "اکبر جون" رو رسوند و گفت: از کجا فهمیدی تو جلسات ما عکس امام و رهبری بالا سرمون نصب نشده؟! گفتم: حالا شما "از کجا فهمیدی" که من "از کجا فهمیدم" که "از کجا فهمیدنم" "از کجا" بود؟!!
گفت: از تو پستات فهمیدم! گفتم: یعنی خودت هنوز بعد از یکسال از جلساتت که برگزار میکردی متوجه نشدی که همچین عکسایی گم شده بود؟!! گفت: فکر کنم کار "اکبر جوجه" باشه! گفتم کدوم شعبه؟!! گفت: شعبه "پدر خوانده"!
بگذریم! میدونم حسابی چرت و پرت دارم میگم... !
بالاخره "آق حسن" ما به خودش اومد و عکسای امام و رهبری رو سرجاشون گذاشت و فهمید بعضی چیزا "دور از دسترس اطفالند" !!!
امیدوارم همونطور که بنده قصد دارم در بحث جریانات اخیر سیاسی، "وحدت" رو پیشه کار خودم قرار بدم ایشونم متوجه کارشون بشن و در صدد جبران بر بیاــــــپاشو بشین پاشو بشین پاشو بشین... چی دارم میگم! تا پست بعدی شبتون نایس!
افسر نوشتــــ »»
آقای رییس جمهور!
اهدای 5 سکه به 300 مدعو به جشن روز زن
توسط خانم شما، با کدوم پول بود؟!
با کدوم خزانه خالی؟!!
اصلا کدوم بزرگداشت؟! کجای مراسمتان فاطمی پسند بود؟!
از شما به عنوان یه روحانی انتظار دیگه ای داشتم!
میخوای یه شفاف سازی از "اهداف پنهان" ات در خصوص انصراف از یارانه ها کنم؟!!
خودت خواستی روحانی نما!
یکی، درگیر کردن ذهن ملت به یارانه، برای غفلت از سیاه بازی هسته ای
و دیگری، ترسوندن مردم از قطع یارانه و قانع کردنشون به مبلغ موجود
که قرار بود با اجرای هدفمندی یارانه ها تا چند برابر افزایش پیدا کنه.
در کل خواب بدی برای مردم ما دیدی آقای کلید!
به مرگمان گرفتی تا به تب راضی شویم...
منبع خبر، مشرق نیوز.
همزمان با اینکه چند میلیون ایرانی از دریافت یارانه 45 هزار تومانی
انصراف دادند تا دولت با تمام قدرت به مردم خدمت کند، همسر رییس جمهور همراه با سایر
زنان کابینه در کاخ سعدآباد جمع شدند و به تماشای رقص لزگی پرداختند!
نکته تامل برانگیز این مراسم، حجاب مانکنهای زن دعوت شده به مراسم
بود. با وجود اینکه وضعیت پوشش مانکنها هنگام ورود به ساختمان حافظیه نامناسب بود
اما این پوشش در پایان مراسم و هنگام خروج از این ساختمان وضعیت زننده تری پیدا
کرد؛ به طوری که مسئولین تشریفات نهاد ریاست جمهوری برای جلوگیری از جولان مانکن
ها در محوطه، مجبور شدند آنان را از درب ساختمان حافظیه تا محل توقف خودروهایشان،
با آژانس هدایت کنند.
گفتنی است که در پایان مراسم به هر یک از مدعوین ایرانی و خارجی،
تعداد 5 سکه تمام بهار اهدا شد.
از آنجا که برخی فکر میکردند این چیزها با بعضیچیزهای دیگر تناقض
دارد، مسئولان امر را در جریان این تناقض گذاشتند. مسئولان امر هم در حالی که با شدت
هرچه تمامتر سر خود را تکان میدادند اعلام کردند که به زودی مراسمی برای رفع این
تناقض برگزار خواهند کرد. آنچه در ادامه میخوانید بخش از آن جلسه است.
تا گردن مسئولان امر بیش از این درد نگرفته برویم و شرح ماجرا را
بخوانیم! (طنزنوشت)
مسئول امر: خب آقایان و خانمها. ما اینجا جمع شدیم تا یک تناقض را
برطرف کنیم. تناقض اینجاست که در شرایطی که دولت برای خیلی از کارهای مهم خود بودجه
کافی ندارد، برخی از مردم با پررویی تمام از خیر 45 هزار تومان نمیگذرند! آیا وقت
آن نشده که دست به دست هم دهیم و این تناقض را برطرف کنیم؟
حضار: شده... شده...
مسئول امر: من از همراهی شما ممنونم. خب برای شروع از گوش آقای وزیر
صنعت شروع میکنیم. به هزار نفر احتیاج داریم که از یارانه شون انصراف بدن تا وزیر
محترم صنعت و تجارت بتونه بره خارج و گوش مبارک رو عمل کنه؟ کیا انصراف میدن؟
حضار: بابا ایشون که هزار میلیارد سرمایه داره، گیر این یه قرون
دوزارها نیست!
مسئول امر: بله. اتفاقا من هم با این مورد شروع کردم تا بر همگان
مبرهن شود که ما چشممون به پول مردم نیست و در این کار خیر، فقیر و غنی برامون فرق
ندارن!
حضار: به به...
مسئول امر: خب... بله... دوستانی که دستشون رو بردن بالا بیان بیرون و
برن پیش اون آقا تا اسمشون رو ثبت کنه و دکمه انصراف رو بزنه.
مورد بعدی، برای استخر و سونای ساختمان ریاست جمهوریه. طبق برآوردها
هفت میلیارد ناقابل هزینه داره بازسازی اون ساختمون. یعنی اگر 153846 نفر انصراف
بدن پولش جوره. البته بگمها! یه خوردهای هم میمونه که خود دولت تقبل میکنه!
حضار: به به به این دولت که به فکر مردمه. تقبلش رو بخوریم!
مسئول امر: خب.. بله.. .خدا رو شکر که شما مردم انقدر فهیم هستید.
بودجه جور شد.
مورد بعدی بودجه لازم برای میهمانی بانوان دولت در کاخ سعد آباد به
صرف شام و شیرینی و رقص لزگی هست. همت کنید و چهار پنج هزار نفر دیگه هم انصراف بدید
تا بودجه این مراسم هم جور بشه. آباریکلا... دست بجنبونید ببینم بابا!
حضار: به به... برای رقص لزگی انصراف ندیم، برای چی انصراف بدیم؟!
مسئول امر: قربون شما ملت فهیم برم من! خدا رو شکر بودجه این ضیافت هم
جور شد!... البته... یه لحظه... بله... همین الان خبر دادن که یکی از حاضران در اون
ضیافت میخواد به یکی از بانوان لزگیکار(!) شاباش بده اما کیف پولش رو جا گذاشته.
40 نفر دیگه هم به نیت شاباش رقص لزگی انصراف بدن تا این بنده خدا هم که انقدر تن
و بدن رو تکون داده ناامید از این مهمونی نره! خیر ببنید، خدا هیچ وقت وسط رقص
ناامیدتون نکنه! الهی هیچوقت پاتون وسط رقص پیچ نخوره! انصراف بده در راه خدا....
تناقضتون حل شد؟! برید انصراف بدید تا دوباره نیومدم تناقشتون رو
برطرف کنم!
افسرنوشتــــ »»
سلام دوستان. حالتون خوبه؟! از گرونی ها حسابی لذت می برید؟! سهمیه بنزینتونو که نریختن! یه خبر بد که منم می تونم بدم و حسابی شوکه تون کنم، اینه که از یارانه این ماه تونم خبری نیست!!! چیه دق کردین؟! کدوم بیمارستان؟! آلمان؟! مگه دکترای خودمون تخصص کافی و وافی ندارن که رفتین سراغ غربی ها؟! حالا همش یه سکته ناقابل بوده، چرا این همه خرج گذاشتین رو دست خونواده! جاتون تو خونه خالیه! مسوولیتتون چی میشه؟!
متن قبل، تذکری به جناب نعمت زاده است که چند وقته برای عمل گوششون در خارج از کشور به سر می برن و عین خیالشون نیست که مسوولیتی بر عهده دارن!
یه سوالی که چند وقته داره مخم رو میخوره(از عوارض جدیدشم همون خواب دیدن امام بود!) اینه که کسی که مشکل سنگینی گوش و شنوایی داره به چه درد دولت می خوره؟!!
ترسم از اینه که یه وقت بخواد با کشورهای همسایه قراردادی رو امضا کنه یا دیداری داشته باشه و حرف های بقیه رو بد متوجه بشه و ایشونم سهم ویژه ای در دولت تحقیر برای تحقیر کردن ملت ایران ایفا کنه و خدماتی رو از دست بده!
از آنجایی که ایشون خادم ملت هستن، از کسانی که از نامبرده اطلاعاتی در دست دارند، خواهشمندیم با شماره 6133 حسن یا حسین فریدون، تماس گرفته و کابینه ای رو از نگرانی درآورید!
ضمنا مژدگانی به میزان مبلغ یک سال یارانه نقدی تعلق میگیره!
در همین راستا، از آنجایی که بنده نفوذ قابل توجهی در دولت آقای کلید دارم(!)، قصد دارم برای ایشون جایگزینی مناسبی انتخاب کنم، هرکس هوس خدمت به جامعه به سرش زده، در نظرات اعلام کنه تا پس از بررسی حساب های شخصی اش، عهده دار این مسوولیت خطیر شه!
دولت اعلام کرد که سهمیه بنزین، فعلا به ماشین های شخصی داده نمی شود!
من مانده ام این دولت چه سودایی در سر دارد؟!
چرا از آنچه هم که داریم از ما دریغ می کنید؟!
دولت تدبیرت رو کی خورده؟! تا کی میخوای به این مسیر خلاف رود جاری
حرکت کنی؟!
خلاف حرکت کردن ممکنه خیلی زود سرت رو به صخره ای تاریخی بکوبه!!!
ملاحظه حال و جیب این ملت رو داشته باش.
واقعا به کجا چنین شتابان؟!
راستی یه یادآوری کوچولو!
کوپن بنزین در دهه 60 !
و باز هم خاطره ای دیگر از حاج آقا خاطره!
هاشمی رفسنجانی: عصری باز خواب امام را دیدم؛ دستشان را بوسیدم و عرض
کردم:
آقا جان! خاطرات مرا مسخره می کنند!
امام فرمودند: از طرف من به مردم بگویید: خاطرات هاشمی در رأس امور
است، میزان خاطرات هاشمی است، پشتیبان خاطرات هاشمی باشید تا به مملکت آسیبی نرسد،
ما هر چه داریم از خاطرات هاشمی است، اصلا این خاطرات هاشمی است که اسلام را زنده
نگه داشته است!
افسرنوشتــــ »»
خدا وکیلی چکارش دارین خاطراتشو مسخره می کنین؟! حاج آقا هاشمی از آخوندای گل روزگاره! مگه یه آخوند دروغم میگه؟! (البته شنیدم آخوندای غرب زده و تحت حمایت غرب همچین حماقتی می کنن و این کار از حاج آقای محبوب(!) ما بعیده!)
پس چرا مسخره ش می کنین که به امام گلایه کنه؟!
راستی جاتون خالی! عصری یه خواب قیلوله زدم به بدن! تو خواب دیدم روح امام اومدن پیشم و گفتن چرا تو وبت این همه از هاشمی انتقاد می کنی؟! هاشمی ازت گلایه داشت که چرا خاطراتشو مسخره می کنی! ما هم که اولین بارمون بود امام رو می دیدیم، دست و پامون رو گم کردیم و یه پام به شمال(!) و پای دیگم به کیش(!) فرار کرد! آخه از ابهت امام ترسیدم!
خلاصه به امام قول دادم ازین به بعد قربون صدقه عالیجناب برم و هرچه تو این وب در نقد ایشون گفتم رو تکذیب کنم!
ای هلو، ای جانت به فدای غرب، ای خاطراتت در راس امور، راضی شو از من و ترحمی کن ز دور!
ای دخترت حامی کلید و فنته در سرت فول، یارانه ازم گرفته اند بده کمی پول!
ای بزرگ خاندان فتنه و دوست آل سعود!
ضعیفا و شدیدا و تخیلاً و توهماً تکذیب می کنم
هرچه در این وب به شما نسبت داده ام!
اگر و اگر و برای بار سوم عرض می کنم اگر خواب بنده واقعیت داشت!
خاطره جان وکیلم(راضی هستین)؟! با اجازه اوباما و آل سعود، نهـــــ خیر!!!