
دهم ربیع الثانی ، سال 201 هجری قمری است . "بیت النور" عبادتگاه اقامت هفده روزه حضرت معصومه علیها السلام غرق در ماتم و عزا شده است. گروهی می گویند بانوی کرامت براثر زهری که در بین راه ساوه و قم در غذای آن حضرت ریخته اند مسموم شده است. خدا می داند آن هفده روز به یاد ماندنی در آن عبادتگاه نورانی در آخرین روزهای زندگانی کوتاه فاطمه معصومه علیها السلام بین این بنده خوب و صالح خدا با معبود یگانه اش چه گذشته است. دل می سوزد از لحظات آخر غربت و تنهایی اش که دور از یاران و وابستگان است و چشم به راه برادرش ، معلمش ، مقتدایش و امامش ، علی بن موسی الرضا علیه السلام . تاریخ مثل خیلی از مقاطع دیگر زبانی برای بازتاب این لحظه ها نداشته است. اما این قدر هست که پس از وفات و تغسیل و تکفین آن بزرگوار در بیت النور جمعیت عظیمی ، دختر یگانه موسی بن جعفر علیه السلام را به سمت "باغ بابلان" که اکنون روضه منوره حضرت است تشییع کردند و به خاک سپردند.
نکته مهم اینکه ، در هنگام دفن آن حضرت ، همه متحیر و وامانده بودند که چه کسی ایشان را دفن می کند ، ناگهان چشم ها روشن شد به خط نورانی که از "رمله"(ریگزار) به طرف باغ بابلان کشیده می شد ، دو سوار نقابدار خود را به جمعیت رساندند ، علی بن موسی الرضا علیه السلام و "محمد بن علی الجواد" با دو امام بر پیکر او نماز گزاردند . یکی وارد قبر شد و دیگری پیکر مطهر را به دست او سپرد و بدینسان روضه منوره فاطمه معصومه علیها السلام شد باغی از باغهای بهشت! و پناهگاه اهل بهشت!
سلام! بانوی کرامت! دختر امامت ، خواهر ولایت! ای عمه بزرگوار امام زمان علیه السلام! سلام! ای زینب امام رضا علیه السلام! سلام ای تربیت شده دامان پاک ستاره مغرب نجمه خاتون! اینجا آمده ام! مشهدالرضا! جذبه حریمت را از همین جا احساس می کنم! اجازه بده از همین رواقها و صحن ها ، مرغ دلم را به سوی قم پرواز بدهم. چشم هایم بهانه باریدن دارد ،زبانم به گفتگوی با تو زمزمه دارد:
عمه سادات سلام علیک
روح مناجات سلام علیک
از سفرکرب و بلا آمدی
یا که به دیدار رضا آمده ای